مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 346

صفحه 346

داغ من یک سر بریدن کمتر از جدم حسین

آخر کار این کفن ها غربتم را لطمه زد

کسی که بوسه زند عرش، آستانش را

سید رضا مؤید

کسی که بوسه زند عرش، آستانش را

قضا به گوشۀ زندان نهد مکانش را

کسی که روح الامین است طایر حرمش

هجوم حادثه بر هم زد آشیانش را

به حبس و بند و شهادت اگر چه راضی شد

به جان خرید بلاهای شیعیانش را

قسم به سجدۀ طولانی اش ز شب تا صبح

بسود حلقۀ زنجیر استخوانش را

چو از مدینه پیغمبرش جدا کردند

به هم زدند دریغا که خانمانش را

ز حیله بازی هارون دون نجاتش داد

بریده بود ز بیداد خود امانش را

به جز عبای فتاده به خاک در زندان

نبینی آن که بجویی اگر نشانش را

رنج زندان بلا گر چه غمی سنگین است

محمود ژولیده

رنج زندان بلا گر چه غمی سنگین است

یاری شیعه ی من درد مرا تسکین است

من به زنجیر شدم تا بشر آزاد شود

هر که آزاد نشد زندگی اش ننگین است

کنج زندان بلا دامن سینای من است

صد چو موساست بر درگه ما مسکین است

بت نمرود زمان را شکستیم با صبر

بین ما بت شکنان بت شکنی آئین است

تلخ کامی من و زهر جفا مشکل نیست

مشکل این است که یهودی هدفش توهین است

هیچ غم نیست که بر بی کسی ام می خندند

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه