مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 348

صفحه 348

افتاده ای به طُعمه ی دجال، ای غریب!

با آن زبانِ روزه و لب های تشنه لب

افطار کرده ای به چه منوال؟ ای غریب!

از بس که سینه ات نفسی پاره پاره داشت

دیگر رمق نداشت به دنبال، ای غریب!

معصومه ات اگر پی جسم تو می دوید

خصمش نبرد معجر و خلخال، ای غریب!

روی عبای خاکی تو جای پای کیست؟

ای سروِ قامتت شده چون دال، ای غریب!

در دل حبسم و حبس است به دل فریادم

غلامرضا سازگار

در دل حبسم و حبس است به دل فریادم

فرصتی نیست که از سینه برآید دادم

سال ها می گذرد رفته ام از یاد همه

کاش می کرد اجل گوشه ی زندان، یادم

طایر عرش کجا، قعر سیه چال کجا؟

من کجا بودم و یا رب به کجا افتادم

همه شب خُرم از آنم که در این گوشۀ حبس

«هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم»

زهر یکبار مرا کشت، خدا می داند

بارها سوختم و ساختم و جان دادم

به امیدی که رضا لحظه ای آید به برم

سال ها حلقه صفت چشم به در بنْهادم

بال پرواز، شکسته است و پرم ریخته است

چه نیاز است که صیاد کند آزادم

دل صیاد بوَد سنگ و ندارد اثری

گیرم از سینه برآید به فلک فریادم

منم آن لاله ی پرپر شده ی دور از باغ

که چو گلبرگ خزان داد فلک بر بادم

مرهم زخم تن خسته ی من گریه بوَد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه