مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 79

صفحه 79

ز نام مادرتان لااقل حیا بکنند

خدا کند که غریبانه دست و پا نزنی

ملائک از پرشان فرش دست و پا بکنند

دوباره از لب خشکت سلام میریزد

همینکه روی تو رو سوی کربلا بکنند...

سلام بر بدنی که سه روز بعد آن را

ز دست نیزه گرفته که بوریا بکنند....

با سرانگشتم نوشتم آه... باران گریه کرد

کاظم رستمی

با سرانگشتم نوشتم آه... باران گریه کرد

کنج چشم شیشه جاری شد خرامان گریه کرد

تیرگی ها را که باران از نگاه گریه شست

شاعری مهمان دریا شد پریشان گریه کرد

تا که پرسیدم چرا نام تو کمتر خوانده اند

چشم ماهی های دریا در بیابان گریه کرد

در هجوم کشف های ناگهانی گر گرفت

شعله زد چشم غزل چون دید قرآن گریه کرد

نیمه شب، دریا، اسارت! مجلس شومِ شراب...

خاطراتم از حرم تا شام ویران گریه کرد

سیر اسرار ازل در روضه های شفع و وتر

سطرهای جامعه در سوگ انسان گریه کرد

آه ای دریای نور ای مهربان ای لطف محض

در جوابم یک حرم، در خاک، ویران گریه کرد

تا نوشتم نام مولایم علی هادی است

از مدینه پاسخ آمد جان، خراسان گریه کرد

هادی ای مظلوم ای سرّ خدای فاطمه

غربتِ نامِ تو را اندوهِ باران گریه کرد

السلام علیک یا مولا

وحید محمدی

السلام علیک یا مولا

عالمی را غریبی ات کشته

ای غریب غروب سامرا

عالمی را غریبی ات کشته

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه