مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 80

صفحه 80

گرچه بی آبرویم آقا جان

هر چه باشم ولی گدای توام

دیدن مرقدت چه حالی داشت

از همان روز در هوای توام

آشنای غریب دلتنگی

ای امام عزیز دل خسته

دست های گره گشای تو را

غل و زنجیر ظالمان بسته

از دعای قنوت نیمه شبت

همگان استفاده می بردند

نیمه شب بود و کوچه ها تاریک

که تو را هم پیاده می بردند

قصّه ی کوچه های باریکی

می شود پیش چشمتان تکرار

آهِ مظلوم و اشکِ غربت تو

سامرا شد مدینه باز این بار

چقَدَر خون دل که از دست

بی وفا مردم زمان خوردی

پسر مرتضی و بزم شراب

عجب ارثی از عمّه ات بردی

لااقل خوبی اش در این بوده

حرفی از خیزران نبود آقا

حرفی از یک سر بریده نبود

خواهری نیمه جان نبود آقا ...

اشک را روز جزا با نور قیمت می کنند

مهدی نظری

اشک را روز جزا با نور قیمت می کنند

برتو هرکس گریه کرده وقف جنت می کنند

ایهاالهادی گدایان در تو تا ابد

برهزاران حاتم طائی کرامت می کنند

اشکهایی را که در این روضه هایت ریخته

قطره قطره وصل بر دریای رحمت می کنند

سینه زنهای تو با سینه زدن در روضه ات

مثل موسی در میان طور عبادت می کنند

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه