مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 91

صفحه 91

هر فراز جامعه که از لسان پاک توست

در دل اهل ولایت شور و غوغا می کند

هر گرفتار غمی از دل هزاران عقده را

لحظه ای با بردن نام شما وا می کند

شیعه مدیون عنایات امام هادی است

تا قیامت آبرومند از کلام هادی است

ای کبوتر از چه رو زخمی و بی بال و پری

از شرار زهر قاتل گوئیا شعله وری

نیست امیدی دگر انگار وقت رفتن است

از تو مانده پیکری تب دار و چشمان تری

در نگاه نا امیدت غم نمایانگر شده

دیده ات سوی در است این لحظه های آخری

می زنی بر روی خاک حجره ی غم دست و پا

زیر لب انگار داری نام زهرا می بری

یاد یاس قد کمان مرتضی افتاده ای

روضه میخوانی به یاد ضرب دیوار و دری

یاد آن خانه که روزی عده ای آتش زدند

غرق در خون روی خاک افتاد آن جا مادری

لیک با لب های خشکت با نوای العطش

مثل بابای غریبت یاد جد بی سری

یاد آن لحظه که در گودال دشت کربلا

پاره پاره بر زمین افتاد خونین پیکری

بیقرار شیر خواره دل پریشان رباب

یاد جسم ارباً اربای علی اکبری

خیمه ها می سوزد و اهل حرم در اضطراب

وای من در علقمه افتاده است آب آوری

یک ساله پا برهنه می رود بر روی خاک

صحبت از کشف حجاب است و بسی غارتگری

زینب و نامحرم ظلم و جفای بی حساب

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه