مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 95

صفحه 95

بارها در خانه تهدیدم به کشتن کرد خصم

شِکوه از بیداد او بر حیّ داور می کنم

از شرابی که خودش می خورد و تعارف می نمود

زین جسارت ناله تا هنگام محشر می کنم

رفتم آنجا لیک ناموسم به همراهم نبود

گریه بر مظلومیِ آن شاه بی سر می کنم

عمه ام در بین آن نامحرمان آزار دید

خیزران را خونی از زخم لب دلدار دید

ای اختر برج هُدی ، روح طهارت

محمود ژولیده

ای اختر برج هُدی ، روح طهارت

آقا سلامی از دل و جان ها نثارت

ای نام روح افزای تو هادیِ دل ها

نامت علی،هادی است اسم مُستعارت

راه میان بُر را به دل ها باز کردی

هرکس که دارد قصد پابوس و زیارت

با اینکه دستت بسته امّا سفره داری

از دور سائل را تو بنشانی کنارت

حتی تو در تبعیدگاهت یاد مایی

هر روز می اُفتد به سمت ما گذارت

گاهی گِره کور است امّا می شود باز

پیداست یار ماست قلب غمگسارت

□□

تو آن طبیب حاذقِ در بند هستی

کز ظلم نامردان شده غربت دچارت

غربت نه از دشمن که گاه از دوست دیدی

یک ذره امّا کم نشد از اقتدارت

چیزی نگفتی از سعایت های یاران

شِکوِه نکردی از عدوی بی شمارت

حتی حسن از مکرِ بدخواهان به سختی

می آمد و یک لحظه می شد هم جوارت

در سامرا هر قومی از دشمن اَمان داشت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه