مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 96

صفحه 96

زندانیِ زهرا ولیکن در مَرارت

با اینکه عالم تحت فرمان شما بود

تحریم شد حتی تو را باغ و بهارت

در پادگان ها زندگی کردن محال است

دشمن اُمیدی داشت زین طرح حقارت

می خواست دست آل زهرا را ببندد

می خواست اصلاً مَحو سازد اعتبارت

وقتی حریف پَرتُوِ نورت نمی شد

دیگر بنا می کرد بر عترت جسارت

□□

ای سامرایت کربلای حضرت تو

ای همچو عمّه شد اسیری افتخارت

از بس به یاد عمّه ات خون گریه کردی

شد پِلکِ چشمت زخم ، زان ، داغ اسارت

گاهی ندا می کردی : ای جدّ غریبم

جانم فدای خواهر شب زنده دارت

گاهی که از دشمن اهانت می شنیدی

یاد رقیه یاد زینب بود یارت

روزی که آن کَذّابه آتش بر دلت زد

با نام زینب خواست سازد بی قرارت

کذّابه آنجا طعمۀ درّندگان شد

نفرینِ تو سوزاند او را در حرارت

کّذاب ها این روزها هم نقشه دارند

آن نقشه ای که شد پیاده در مزارت

تهدید زینب را به سر می پَروَرانند

جان رقیه چاره ای کن بر تبارت

صد بار آتش در حرم افتاد بس نیست؟

آیا هنوز آن فتنه را داری نظارت

آری مگر شیعه بمیرد دسته جمعی

تا باز هم تکرار گردد آن جسارت

بالای گنبد پرچمِ سبز ابالفضل

یعنی که اینجا علقمه ما ذوالفقارت

بر هر ضریحی پرچم سرخ حسینی

یعنی که اینجا کربلا ما رهسپارت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه