- دیباچه 1
- ماه رجب و هم نشینی او با ما 9
- 2. آموزش غیرمستقیم دعا 30
- 1. تأثیر دعا در اصلاح رفتار با دیگران 30
- 3. ارزش ذاتی دعا و نیایش 32
- 4. باید با تمام وجود خواست 33
- 5. اصرار درخواستن 34
- 6. درد دل و تخلیه آن در قالب دعا 35
- استغفار و روان درمانی 56
- اشاره 64
- سلام بر تو ای دهمین بهار! 65
- کودک آرمانی لبخند 79
- ... و تو اتفاق افتادی 81
- اشاره 81
- اشاره 86
- ریاضت مبارک 91
- مقامی بالاتر از اعتکاف 92
- اشاره 94
- بهار در ثانیه های عشق 94
- دست های رو به آسمان 96
- اشاره 104
- فاطمه بنت اسد 127
- مردی از آسمان 142
- کلید کعبه 143
- اشاره 155
- جرعه جرعه حسین 168
- دیدار با زینب 177
- ای داغدار هرچه مصیبت 178
- پیامبر ایثار 180
- ماجرای فتح قلعه خیبر 206
- 25 رجب و شهادت موسی بن جعفر علیه السلام 209
- اشاره 209
- خورشید مهرت از پشت میله ها سر خواهد زد! 224
- شب مبعث _ فرازهایی از دعای شب مبعث 225
- راهنمایی پیامبران به گنج های درون 234
- مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله 242
- رسول باران 246
- پیامبر گل های محمدی 247
- در روشنان نور نبوت 249
- کلام آفتابی 256
- در افق روشن وحی 259
- جهان، منتظر کلمات توست 260
- سرچشمه برکات 262
- طنین صدایی در کوه 265
- در وادی شرف 267
- یادسپاری 270
معصومه، تسلیت!
محدّثه رضایی
به خیال خود تو را به اسارت گرفته بودند؛ غافل از اینکه آنها خود اسیر بودند؛ اسیر جهل و ناآگاهی و در غل و زنجیر ظلمت فرو رفته.
زندان، هنوز زمزمه های سبوحٌ قُدّوسٌ تو را در گوش دارد و خود شاهد است در قنوت خود چگونه از دیوارها و سقف سیاه زندان می گذشتی و آسمان را فتح می کردی.
زندان شاهد است، چگونه سجده ات، تو را همچون پرنده ای به باغ های سرسبز طراوت می برد و بهشت، در تک تک آیه های روشن نگاهت جاری بود.
تنها زندان می داند.
جسم تو را به اسارت گرفته بودند، غافل از اینکه روح تو آزادانه و پرنده وار، زمین و آسمان را در هم می نوردید.
امروز تقویم ها در سکوت خود فقدان تو را به سوگ نشسته اند.
معصومه علیهاالسلام در پایان انتظار خود، اشک بر گونه ها دوانیده است.
کبوتران حرم دخترت، شور و شوق پرواز را از دست داده اند و ماتم آن گنبد طلایی، آسمان را سیاه می کند.
معصومه جان! تسلیت!
چشمان زایر ما را ببین که به اشک نشسته است. صدای ما این بار، زیارت نامه را داغدارتر از همیشه می خواند.
دست های ما ضریح تو را این بار، غمبارتر در آغوش می گیرد.
قم، از همه شهرها غمگین تر است.
امّا خوشا به حالش که برای تسکین این درد، تو را دارد! به تو تسلیت می گوید تا خود تسلی یابد.
معصومه جان!