تحفه رجبیون : چکامه ها و متن هایی برای مناسبت ها و دعاهای ماه رجب صفحه 246

صفحه 246

هست کرده ز لطف ونور گلشن

شرق وغرب ازل درون دلش

میلاد معرفت اللّه، روز رستگاری آحاد بشر از تاریکی جهل، مبارک باد.

رسول باران

سیدباقر میرعبداللّهی

از لحظه «حرا» با آواز اقراء جبریل آمدی.

با وقار قهوه ای نخل.

با بشارت خورشید آمدی در شب بی نهایت انسان.

و جهان، بهاران بعثت سبزی شد که از سوی تو می وزید.

در تاریکای دلتنگی زمین، نام تو _ ای امین _ روشنان جان جهان شد و جهان چنان بی تاب حضور تو بود که از بوی تو، به شکوفه نشست شاخ شکسته و شکوفا شد بهارستان خسته روح.

تا فانوس ستاره ای بیاویزی بر کوچه های تاریک زمین، آمدی از منتهای مهربانی آسمان، و هنگام، هنگامه مقدس دست های تو بود و دست های تو بود که ستاره می پراکَنْد بر تاریکزار غفلت انسان، و انسان، تباهی و نسیان بود، ایستاده بر درگاه جهالت بی مرز.

و تو چندان که عشق ورزیدی بر کرامت انسان و گریستی بر این غریبی معصوم، پس به اشارت توحید به میهمانی خاک آمدی، خاک خونی غمناک... و نام تو روشنان جان جهان شد.

ای شبان عاشق مغموم!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه