تحفه رجبیون : چکامه ها و متن هایی برای مناسبت ها و دعاهای ماه رجب صفحه 66

صفحه 66

امام هادی علیه السلام مانند جد بزرگوارش، امیرالمؤمنین علیه السلام روی ریگ ها و خاک می نشست و به بندگی حق می پرداخت. شبی که مأموران متوکل عباسی از دیوار خانه بالا رفتند و به منزل آن حضرت وارد شدند، دیدند که امام در وسط خانه روی حصیری نشسته و لباسی پشمینه در بر دارد و به راز و نیاز با خدایش پرداخته است، بدون آنکه چیزی، توجهش را به خود جلب کند.(1)

یکی از شیعیان، به نام احمدبن اسحاق که مقروض شده بود، نزد حضرت از قرض خود شکایت کرد. آن بحر جود و سخا و دریای فضل و عطا، وکیل خویش را احضار فرمود و دستور داد که سی هزار دینار بیاورد. چون آورد، به احمدبن اسحاق داد و فرمود: قرضهایت را ادا کن و به علی بن جعفر و ابو عمر و عثمان بن سعید که همه در زیر بار قرض بودند، هر کدام، سی هزار دینار عطا فرمود که قرض هایشان را بپردازند و در توسعه امر معیشت آنان نیز کمک شود.(2)

یک بار، باز هم از امام هادی علیه السلام نزد متوکل بدگویی کردند که در منزل او اسلحه و نوشته ها و اشیای دیگری است که از شیعیان او در قم به او رسیده و او عزم شورش بر ضد دولت را دارد. متوکل، گروهی را به منزل آن حضرت فرستاد. آنان، شبانه به خانه امام هجوم بردند، ولی چیزی به دست نیاوردند. آن گاه امام را در اطاقی تنها دیدند که در به روی خود بسته و بر زمینی مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن، مشغول است. امام را با همان حال نزد متوکل بردند و به او گفتند: در خانه اش چیزی نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن می خواند. متوکل چون امام را دید، عظمت و هیبت امام او را فرا گرفت. بی اختیار حضرت را احترام کرد و در کنار خود نشاند و جام شرابی را که در دست داشت، به آن حضرت تعارف کرد. امام سوگند یاد کرد و گفت: گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نشده


1- صابر کرمانی، زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام، صص 395 و 398.
2- همان، ص 399.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه