تحفه رجبیون : چکامه ها و متن هایی برای مناسبت ها و دعاهای ماه رجب صفحه 95

صفحه 95

زمین.

و نور یعنی خاطره سه روز با ابدیت نماز خواندن.

این سه روز، آفرینش، کنار تسبیح من و تو آرام می نشیند و لب می گیرد به ذکری مقدس.

این سه روز، کبوترهای پشت بام و گلدسته های مسجد هم ساکتند و نماز می خوانند، با چشم های خیس.

شوری در زمین افتاده و تو با عشق، به خلوت ابدی واژه ها می رسی؛ به ساکت ترین گوشه شبستان نور، به منتهای سادگی.

صبحی تازه خواهد آمد و درخت ها، مزه آرامش می گیرند.

اینجا بوی عطر تو، بوی عطرهای زمینی که از آنها بریده ای نیست؛ اینجا بوی مُشک می آید، بوی گلاب ملکوتی، بوی محمد صلی الله علیه و آله.

اینجا لباس تو عوض نمی شود؛ زیرا آیه های نور، بر نخ نخ تو تکثیر و تلاوت می شوند.

اینجا آن قدر بی خودی، که نه خود می بینی و نه دیگری.

شاید این اولین ساعت تولد تو باشد! شاید این اولین راز و نیاز عاشقانه توست!

شاید این اولین نماز توست؛ پیمان ببند!

اینجا بهانه خوبی برای پُل زدن دست های تو به اشراق آماده شده، پیمان ببند! این سه روز، درهایش را به روی تو و زمین گشوده است، پیمان ببند!

قدم هایی آشنا، صحن مسجد جامع.

مسجد شهر، این روزها، حال و هوای خاصی دارد، عطر صلوات و نیایش، عجیب فضای شهر را پر کرده است.

فرشتگان مقرب و مقدس بر گرد زمین پرواز می کنند.

خاک نشینان عاشق آسمان، قرار است سه روز روزه بگیرند و در گوشه ای عزلت نشین باشند. این روزها باید خانه تکانی کرد، باید خانه روح را منزه کرد و آیینه جان را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه