- شرح دعای روز اول 2
- شرح دعای روز دوم 9
- شرح دعای روز سوم 12
- شرح دعای روز چهارم 14
- شرح دعای روز پنجم 18
- شرح دعای روز ششم 21
- شرح دعای روز هفتم 23
- شرح دعای روز هشتم 27
- شرح دعای روز نهم 32
- شرح دعای روز دهم 34
- شرح دعای روز یازدهم 37
- شرح دعای روز دوازدهم 40
- شرح دعای روز سیزدهم 45
- شرح دعای روز چهاردهم 49
- شرح دعای روز پانزدهم 53
- شرح دعای روز شانزدهم 56
- شرح دعای روز هفدهم 57
- شرح دعای روز هیجدهم 61
- شرح دعای روز نوزدهم 64
- شرح دعای روز بیستم 68
- شرح دعای روز بیست و یکم 73
- شرح دعای روز بیست و دوّم 77
- شرح دعای روز بیست و سوم 81
- شرح دعای روز بیست و چهارم 84
- شرح دعای روز بیست و پنجم 87
- شرح دعای روز بیست و ششم 91
- شرح دعای روز بیست و هفتم 96
- شرح دعای روز بیست و هشتم 100
- شرح دعای روز بیست و نهم 104
- دعای روز سی ام 109
چیزها احتیاجی ندارم و او را رد کرد. این بار، هارون غضبناک شد و او را به زور تحمیل کرد. پس از مدتی برای بررسی اوضاع آن کنیز و امام علیه السلام مأموری را به زندان فرستاد. فرستاده ی هارون با شگفتی بسیار، صحنه ای غیرمنتظره مشاهده کرد. آن کنیز را در حال سجده و راز و نیاز دید که با خود کلمه «قُدُّوس سُبحانکَ سُبحانَکَ» را تکرار می کرد. وقتی این مطلب به گوش هارون الرشید رسید، گفت: «به خدا! موسی بن جعفر این کنیز را سحر و جادو کرده است.» بالاخره وقتی به فرمان هارون، کنیز را نزد او آوردند و از حال او جویا شدند، چنین ابراز داشت: «وقتی خدمت آن حضرت رسیدم، در حال نماز بود و شبانه روزش را به نماز و عبادت می گذراند. به ایشان عرض کردم: آیا حاجتی دارید که من انجام دهم؟ فرمود: من به شما نیازی ندارم، در حالی که خداوند بهترین نعمت ها را به من عطا فرموده است. با اشاره ی آن حضرت باغ بسیار بزرگ و زیبایی را در مقابل خود دیدم، آن چنان که در وصف نمی گنجید و مرا مبهوت کرده بود. زیبایی چهره و لباس های حریر سبز و تزیینات درّ و یاقوت و دیگر نعمت های بهشتی بود که مرا به سجده وا داشت، تا این که مأمور مرا صدا زد و اکنون خودم را در مقابل شما می بینم.» هارون با تندی گفت: «شاید این ها را که گفتی در خواب دیده ای؟» کنیز در جواب گفت: «همه ی آن چه گفتم، در بیداری بوده است و تردیدی ندارم!» پس از این گفتار دوباره به نماز ایستاد و هم چنان عبادت می کرد. در همین حالات بود تا این که پیش از موسی بن جعفر علیه السلام فوت کرد و دار فانی را وداع گفت.(1) به راستی عظمت و جلال ائمه معصومین علیهم السلام و سیطره و قدرت ایشان، انسان را متحیر و مبهوت می کند. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام سالیان متمادی در زندان بغداد زیر شکنجه بود ولی در برابر زورگویان سر تسلیم فرود نیاورد و سرانجام جان به جان آفرین تسلیم کرد.
نکته قابل توجه این است که امام علیه السلام آن همه زیبایی و طراوت را از حورالعین و نعمت های بهشتی می بیند، امّا نسبت به آن ها نیز کششی ندارد؛ زیرا خداوند متعال را زیباتر و برتر از هرچیز دیگر می داند.
شرح دعای روز بیست و دوّم
شرح دعای روز بیست و دوّم
روز بیست و دوم با این دعا آغاز می شود:
خدایا! امروز درهای فضل و کرمت را به رویم بگشای.
رابطه ی انسان و خداوند، رابطه ی عبد و مولی است. عبد بودن در مقابل پروردگار، مقام بسیار والایی است؛ زیرا مقام عبودیت قبل از مقام رسالت عنوان شده و ما در تشهد می خوانیم:
1- بحارالانوار، ج 48، ص 238.