آئین کیفری اسلام جلد 3 صفحه 267

صفحه 267

[حکم من سرق مکرّراً]

[مسأله 2- لو سرق ولم یقدر علیه، ثمّ سرق ثانیه فاخذ واقیمت علیه البیّنه بهما جمیعاً معاً دفعهً واحدهً، أو أقّر بهما جمیعاً کذلک قطع بالاولی یده، ولم تقطع بالثانیه رجله، بل لایبعد أن یکون الحکم کذلک لو تفرّق الشهود فشهد إثنان بالسرقه الاولی ثمّ شهد إثنان بالسرقه الثانیه قبل قیام الحدّ، أو أقرّ مرّتین دفعهً بالسرقه الاولی ومرّتین دفعه اخری بالسرقه الثانیه قبل قیام الحدّ، ولو قامت الحجّه بالسّرقه ثمّ أمسکت حتّی اقیم الحدّ وقطع یمینه ثمّ قامت الاخری قطعت رجله.]

حکم ثبوت سرقت مکرّر

اشاره

این مسأله دو فرع دارد.

1- اگر شخص سرقت کرد و دستگیر نشد، بار دیگر دزدی کرد و او را گرفتند و بیّنه بر هر دو سرقتش یک دفعه قائم شد یا خودش به هر دو سرقت اعتراف کرد، برای سرقت بار اوّل دستش را می بُرند؛ ولی پایش را به خاطر سرقت دوّم قطع نمی کنند؛ بلکه بعید نیست حکم همین طور باشد اگر بیّنه بر سرقت اوّل شهادت داد و قبل از اقامه حدّ در مجلس دیگر بر سرقت دوّم شهادت دهد یا دو مرتبه به سرقت اوّل اقرار کرد و قبل از اقامه ی حدّ دو مرتبه به سرقت دوّم اعتراف کرد.

2- اگر بر ثبوت سرقت حجّت اقامه شد و حدّ در مورد سارق اجرا شد آن گاه بر سرقت دوّم حجّت اقامه شد در این فرض، به حجّت دوّم پای او را می برند.

فرع اوّل: قیام حجّت بر سرقت دوّم قبل از اجرای حدّ

در مسائل گذشته گفتیم: اگر شخصی به طور مکرّر دست به دزدی زد و گرفتار نشد، پس از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه