مشروعیت اقامه حدود و تعزیرات در عصر غیبت صفحه 308

صفحه 308

استدلال با همین نکته متلاشی می شود،زیرا به نظر فقهای شیعه در همه این موارد امام معصوم علیه السلام مراد است،مگر این که قرینه ای در کلام موجود باشد.البته نباید از نظر دور داشت که شاید از این رهگذر مطلب دیگری که بیگانه از منظور نویسنده است،قوت یابد؛شاید بتوان بر اساس این روایات این مطلب را تایید کرد که هر فقیهی نمی تواند به اقامه حدود بپردازد،بلکه تنها فقیهی مجاز به اقامه حدود است که علاوه بر فقاهت،ولایت بالفعل هم داشته باشد و عرفا بتوان او را امام نامید؛بنابراین امکان دارد به واسطه این روایات فقط ولی فقیه را مجاز به اقامه حدود دانست نه همه فقها را.

ب)سیره عملی معصومان

چگونگی استدلال

روایاتی که از سیره عملی و روش امامان علیهم السلام در ارجاع امر اقامه حدود به حاکمان عصر خویش و تایید اجرای حدود توسط آنان حکایت دارند،از جمله ادله ولایت حکام جور بر اقامه حدود معرفی شده اند.از جمله این روایات می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1.خلیفه دوم از امیرالمؤمنین علیه السلام درباره مردی که مرتکب گناهی شده بود سؤال کرد؛ایشان،وی را برای اجرای حد بر فرد گناهکار راهنمایی کرده و فرمودند:«او را حد بزن». (1)

2.امام هادی علیه السلام در جواب متوکل که از ایشان درباره مرد نصرانی که پس از زنای با زنی مسلمان اسلام آورده بود سؤال کرده بود نوشتند:«او را باید تا حد مرگ تازیانه زد». (2)

3.امام صادق علیه السلام به معلی بن خُنَیس که سارقی را دستگیر کرده بود دستور فرمودند که سارق را برای اجرای حد سرقت به«والی شهر»تحویل دهد. (3)

این سه روایت،نه تنها بر جواز،بلکه بر وجوب اجرای حدود توسط دولت های


1- (1) .کلینی،کافی،ج7،ص262.
2- (2) .همان،ص238 و 239.
3- (3) .شیخ طوسی،تهذیب الاحکام،ج10،ص127.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه