جوان و موسیقی صفحه 85

صفحه 85

سزاوار نيست براي امير كه از بنده‌ي خودش شرم كند.

او هم جواب داد:

راست گفتي! سپس به آن كنيز گفت:

بياور آنچه نزد توست.

آن كنيز هم عودش را گرفت به نواختن و آوازه خواندن كرد. (153)

2 - مامون و مطرب پسر و دختر

براي مامون (خليفه‌ي عباسي) گروهي از آوازه خوانان موسيقي بودند و در آنها جواني به نام سوسن بود كه زيبايي داشت. روزي آوازه‌اي مي‌خواند كه يكي از كنيزانش نظرش به او (سوسن) افتاد و با او در آويخت و بعداً هرگاه سوسن به آواز مي‌آمد، آن كنيز هم با سازَش به نواختن مشغول مي‌شد و هم آواز مي‌شد و هرگاه سوسن نبود، خود داري مي‌كرد، تا آنكه مامون او را تهديد كرد كه حقيقت را بگويد. جواب داد:

در پس پرده با او آشنا شدم و با او در آويختم. مامون كنيزك را به آن آوازه خوان بخشيد و گفت:

ديگر به من نزديك نشو. (154)

3 - نهي منكر ابوبصير از مجلس مي‌گساري و موسيقي همسايه اش

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه