- مقدمه 1
- 1 - معناي لغوي موسيقي 3
- فصل اول، مفهوم غنا و موسيقي 3
- 3 - معناي لغوي غناء 5
- 2 - مفهوم نوت = نت 5
- 4 - معناي ترجيع 6
- 5 - معناي طرب (مطرب) 7
- 6 - معناي لهو 8
- سخنان بزرگان پيرامون تعاريف واژههاي موسيقي و غنا 9
- استثنائات از حرمت غناء در تاريخ 11
- مستثنيات موسيقي و غنا 11
- خوب خواندن و غناء دوتاست 12
- صداي خوب مانعي ندارد 12
- اشاره 13
- غنا و موسيقي در مجلس عروسي زنانه 13
- شرايط سهگانه: 14
- فصل دوم؛ پيشينهي موسيقي و غنا 14
- مخترع موسيقي 15
- سابقهي موسيقي در ايران 16
- مخترع غنا 16
- پيشرفت چشمگير موسيقي بين اعراب 17
- فصل سوم؛ موسيقي و غنا از ديدگاه قرآن 18
- تورع و پرهيزگاري ايرانيان آن زمان 18
- آيه اول: 19
- آيه دوم: 20
- غنا از گناهان كبيره است 24
- هدف رسالت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم 27
- فصل چهارم، آثار و عواقب غنا و موسيقي 27
- بررسي عواقب غنا و موسيقي 28
- اشاره 28
- الف: عواقب و آثار دنيوي 28
- عامل زنا 29
- سبب نفاق 29
- بدبختي جامعه 30
- ناسپاسي از حق تعالي 30
- رفتن بركت 31
- ب: آثار خانوادگي 31
- 2 - عواقب و آثار اخروي موسيقي و غناء 31
- 3 - خريد و فروش، تعليم و ياد دادن 33
- خريد و فروش و كسب با وسايل لهو 33
- رواياتي ديگر 34
- 4 - ثواب پرهيز از غناء 34
- زبان حال موسيقي حرام 35
- فصل پنجم؛ موسيقي از ديدگاه دانشمندان اسلامي و غير اسلامي 36
- 3 - در مورد تلويزيون 37
- 4 - حذف موسيقي 37
- 2 - بيرون آوردن از جديّت 37
- 5 - مريض شدن مغز 38
- نظر مقام معظم رهبري (دامت بركاته) 38
- 6 - در مورد سرودها 38
- 2 - موسيقي حرام كدام است 39
- 3 - موسيقي زبان بين المللي 40
- 4 - موسيقي سنتي و غير سنتي 40
- 5 - دستگاههاي مميزي 41
- اشاره 41
- غنا و موسيقي از ديدگاه شهيد مطهري (قدّس سره) 41
- 1 - از موضوعات مجمل 42
- 2 - قدرت عظيم و فوق العاده موسيقي 43
- 3 - آيا در اسلام به زيبايي و جمال عنايتي شده؟ 44
- غنا و موسيقي از ديدگاه علامه جعفري (قدّس سره) 44
- اشاره 44
- 2 - موسيقي در جنگهاي صدر اسلام 46
- 1 - شايستگي موسيقي به خاطر لذت به هيچ منطقي تكيه نميكند 46
- 3 - علت ممنوعيت موسيقي در منابع اسلامي 47
- 5 - اگر موسيقي واقعاً ضرر داشت آيا ميتوانست اين اندازه مردم را به خود مشغول كند؟ 47
- 4 - آيا موسيقي روح انسان را تصفيه ميكند؟ 47
- 6 - موسيقي نميتواند چاشني روح باشد 48
- 7 - آيا موسيقي در محل كار سبب كار بيشتر است؟! 49
- 8 - احتلالات تعقل در موسيقي دانان 50
- 9 - گوش دادن به موسيقيهاي مجاز 51
- ضررهاي موسيقي از ديدگاه محمد تقي جعفري (قدّس سره) 51
- زيانهاي آفت بار موسيقي، يا بياني حكيمانه 54
- سخنان فقهاء اهل سنت دربارهي موسيقي 54
- موسيقي از ديدگاه دانشمندان غير اسلامي 55
- استماع نوارهاي موسيقي 57
- فصل ششم؛ استفتائات مراجع دربارهي موسيقي و غنا 57
- استماع و تكثير نوار خوانندگان زن 58
- اجرت تكثير نوارهاي حرام 59
- پخش نوارهاي موسيقي توسط برخي رانندگان 60
- موسيقي و غناي صدا و سيما 60
- موسيقي سنتي 61
- جمع آوري اعانات با استفاده از گروههاي موسيقي 62
- خريد و فروش آلات لهو و لعب 63
- صرف بيت المال براي ساخت فيلمهاي انحرافي و كنسرتهاي موسيقي 63
- موسيقي غم انگيز 64
- موسيقي نيرو بخش 65
- موسيقي كوتاه 65
- موسيقي تفريحي 65
- موسيقي و فقهاء 66
- موسيقي درماني 67
- تشكيل خانه و هنرستان موسيقي 68
- نمايشگاه آلات موسيقي 68
- آموزش موسيقي 69
- تشويق موسيقي دانان 69
- سؤالاتي پيرامون زنان و غنا 70
- صداي خنده زن 71
- صداي مداحي زن 71
- صداي گريه زن 71
- صداي تلاوت زن 72
- صداي دكلمهي زن 72
- صداي كوكانهي زن 73
- همخواني زنان 74
- جمع خواني زن و مرد 74
- آواز زن براي شوهر 75
- آواز شب عروسي 76
- فصل هفتم؛ بيماريها و امراض مربوط به موسيقي 76
- موسيقي موجب اخلال در دستگاههاي مختلف بدن 78
- جنون و ديوانگي 78
- كوتاهي عمر 80
- تقاضاي ممنوعيت موسيقي در غرب 81
- نظر خوانندهي مشهور ايتاليايي دربارهي موسيقي 82
- ضررهاي موسيقي بر آب 83
- فصل هشتم؛ داستانهايي پيرامون موسيقي و غنا 84
- 3 - نهي منكر ابوبصير از مجلس ميگساري و موسيقي همسايه اش 85
- 2 - مامون و مطرب پسر و دختر 85
- 4 - حكايت ابونصر فارابي در مجلس سيف الدوله 87
- 5 - يزيد بن عبدالملك 88
- 6 - در كوچههاي بغداد 90
- منابع و مآخذ 91
- پينوشت 97
از ابي بصير است كه گفت:
من همسايهاي داشتم كه از اعوان سلطان جور بود و مالي به دست آورده بود و كنيزان مغنيهاي گرفته بود و پيوسته انجمني از جماعت اهل لهو و لعب و عيش و طرب آراسته و شراب ميخوردند و مغنيات براي او ميخواندند و به جهت مجاورت با او پيوسته من در اذيت و صدمه بودم از شنيدن اين منكرات، لاجرم چند دفعه به سوي او شكايت كردم، او مُرتَدِع نشد و بالاخره در اين باب اصرار و مبالغهي بيحد كردم. جواب گفت مرا كه: اي مرد، من مردي هستم مبتلا و اسير شيطان و هوا و تو مردي هستي مُعافي (از اسارت شيطان رها)، پس اگر حال مرا عرضه داري خدمتِ صاحبت يعني حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلَام اميد ميرود كه خدا مرا از بند نفس و هوا نجات دهد.
ابوبصير گفت:
كلام اين مرد در من اثر كرد، پس صبر كردم تا گاهي كه از كوفه به مدينه رفتم، چون شرفياب شدم خدمت امام عَلَيْهِ السَّلَام حال همسايه را براي آن جناب نقل كردم.
فرمود:
وقتي به كوفه برگشتي، او به ديدن تو ميآيد، پس به او بگو جعفر بن محمد ميگويد ترك كن آنچه را كه به جا ميآوري از منكرات الهي، تا من ضامن شوم از براي تو بر خدا بهشت را. پس چون به كوفه مراجعه كردم مردم به ديدن من آمدند، آن مرد نيز به ديدن من آمد، چون خواست برود، من او را نگاه داشتم تا آنكه منزلم از واردين خالي شد، پس او را گفتم كه: اي مرد، همانا حال تو را به جناب صادق عَلَيْهِ السَّلَام عرض كردم، فرمود:
كه او را سلام برسان و بگو ترك كند آن حال خود را و من ضامن ميشوم بهشت را براي او. آن مرد از شنيدن اين كلمات گريست و گفت:
تو را به خدا سوگند كه جعفر بن محمد عليهما السلام چنين گفت؟ من قسم ياد كردم كه چنين فرمود.
گفت:
همين بس است مرا، اين بگفت و برفت. پس از چند روزي كه گذشت نزد من فرستاد و مرا نزد خود طلبيد، چون در خانهي او رفتم ديدم برهنه در پشت در است و ميگويد: