- آیا محور بحث را عنوان موسیقی قرار دهم یا عنوان غناء؟ 1
- غناء چیست؟ 1
- [الخطبه] 1
- هر صدای خوبی غناء نیست 3
- اکنون بیان معنی طرب 4
- اشاره 5
- تقریب تعدد اثر 5
- توضیح این مطلب از باب استدلال 6
- صدای خوب طرب انگیز بر دو گونه است 7
- آیا در ترانه هم خوبی صدا شرط است؟ 8
- حرام بودن ترانه 11
- فشرده کلام در موضوع غناء 11
- چهچه 12
- سرود 13
- شعار 14
- مداحی و مرثیه خوانی 15
- حد تحولی که از آواز مطرب تولید میشود 15
- آیا خود این موضوع غناء چه صورت دارد؟ 17
- اکنون ذکر این روایت 19
- اشاره 19
- اکنون ذکر روایات لهو الحدیث 20
- امّا دسته اول 20
- و امّا کلام شیخ اعظم ره 22
- اشاره 23
- و امّا سایر روایات 23
- توضیح مفاد این روایت 24
- مطلب اول 25
- فشرده مطلب 25
- اشاره 25
- مطلب دوم 27
- بحث 2 از مطلب 2 28
- و امّا التزام بممنوع بودن از باب باطل بودن 29
- عبارتی از المیزان 30
- خلاصه 31
- یک حرف واهی و بچگانه 32
- و اما ساز 33
- اکنون ذکر روایاتی از وسائل و غیر آن 34
مجنون اگر دارای غریزه جنسی فعال باشد از برای اطفاء آن با مجسمه زن روبرو نمیشود
شاید کمتر شنیده شده باشد یا اصلا شنیده نشده باشد که دیوانه از باب مذکور فرقی بین بعضی از محارم و اجنبی نگذارد لکن معلوم نیست در رابطه با مست غیر معتاد چنین اتفاقی نیفتاده باشد
بنابراین اگر فردی خیال کند که ملاک ممنوع بودن غناء و آواز طرب انگیز انقلاب حال شنونده است بآن حدّه و شدتی که در اثر شرب مسکر برای غیر معتاد
حاصل میشود سخت در اشتباه است، اگر ملاک منع غناء مست شدن و سلب عقل بود شاید در هیچ عصر و مصری هیچ مجلسی برای تغنی و آوازه خوانی منعقد نمیشد زیرا داعی اصلی برای اهل تغنی و آوازه خوانی انس و نشاط و شادی و سرور است
چطور این داعی با فرض اینکه عده ای از شنوندگان مست و مسلوب العقل شوند محفوظ میماند؟
مجلسی که فرضا نصف جمعیت آن در طول نیم ساعت مثلا مست و دیوانه شوند مجلس خطر بلکه غرق در خطر است مجلس غرق در خطر کجا و مجلس غرق در شادی کجا؟
مجملا طربی که در غناء اعتبار دارد گواینکه عبارت است از تغییر حال الّا اینکه این تغییر حال تغییر حال مستی نیست، قطعا این معیار را نمیتوان بر عرف تحمیل نمائیم
شاید در یک میلیارد مستمع غناء فردی نباشد که در اثر استماع غناء حالت مستی باو دست دهد و موقتا پرده ای بین او و بین عقل او کشیده شود
<دقت بیشتر> گوینده این کلام گذشته از مقام فقه و فقاهت شاید از نظر ادبیات باعتراف همگان سرآمد تمام معاصرین خود بوده است
لذا سزاوار است بیش از این در گفتار و مرام او بررسی شود
اگر ایشان میخواهند موضوع سکران و مستی را توسعه دهند و بگویند تغییر حال مستی تنها باین نیست که مست حالت تعقل را از دست بدهد بطوری که موقتا بیگانه از عقل باشد چنانچه از کلام مثل مجمع البحرین استفاده میشود آنجا که میگوید و فی الحدیث کلّ مسکر حرام و هو بضمّ المیم و کسر الکاف ما أسکر و ازال العقل
بلکه «مست» در آنجائی
هم که عقل زائل نشده و فقط در اثر شرب مسکر از حال طبیعی خارج شده نیز صادق است: عمید میگوید مست «بفتح میم» کسی که در اثر نوشابه الکلی از حال