زنان صفحه 1038

صفحه 1038

در پاسخ به این سوال نکاتی را بیان می کنیم : 1 .بنابر مفهوم آیه ً ( ( واضربوهن ) ) تنبیه بدنی در رتبه سوم از مراتب سه گانه مذکور در آیه واقع است . در مرحله ً اول اندرزو نصیحت ، در مرحله ً دوم قهر و در مرحله ً سوم تنبیه بدنی است . اگر این مراتب به خوبی مراعات گردد، ممکن است نوبت به مرحله ً آخر نرسد، اگرهم برسد، مواردش خیلی کم خواهد بود .( علامه طباطبایی : تفسیرالمیزان ،ج 4، نشر دارالکتب الاسلامیه ، ص 367 ) 2 .چنان که در کتب فقهی آمده است ، طبق روایات ، تنبیه باید ملایم و خفیف باشد، به طوری که موجب شکستگی ، جراحت و کبودی بدن نشود؛ لذا فقها گفته اند اگر در اثر ضرب ضرری و زیانی حاصل شود، مرد باید غرامت بپردازد .افزون بر آن ، تنبیه بایدبرای اصلاح باشد .اگر برای تشفی و انتقام صورت گیرد، طبق احادیث ،حرمت و گناه دارد .( نجفی : جواهرالکلام ، ج 31، نشر مکتبه اسلامیه ، ص 207 و حسینی جرجانی : آیات الاحکام ، ج 2، انتشارات نوید، ص 343 ) پیامبر ( ص ) می فرماید : ( ( من تعجب می کنم از کسی که زنش را می زند، حال آن که مرد به زدن اولی از زن است . زنانتان را با چوب نزنید که در آن قصاص است ) ) . در

حدیث دیگری می فرماید : ( ( هر مردی آسیبی به زنش برساند،خداوند به نگهبان آتش جهنم خود دستور می دهد که هفتاد بارگونه ً او را باگرمای آتش لطمه زنند ) ) . ( نوری : مستدرک الوسایل ، ج 14، ص 250،حدیث 3 و 4 ) 3 .برخی گفته اند که معنای ( ( اضربوه ) ) وجوب زدن نیست ،بلکه به معنای اباحه است ؛ یعنی زدن حرام نیست . این مطلب را می توان ازدو حدیث ذیل استفاده کرد : پیامبر ( ص ) فرمود : ( ( من از مردی که کنیز خود راموقع غضب می زند، خوش ندارم ) ) نیز فرمود : ( ( زنانتان را بزنید، ولی هرگزبهترین شما زنش را نمی زند ) ) . ( ابن عربی : احکام القرآن ، ج 1، نشر بیروت ،دارالمعرفه ، ص 40 ) 4 .تنبیه خلاف عقل یا فطرت محسوب نمی شود .شرعحکم می کند هرگاه زن از امور زناشویی سرباز زد، مرد باید صبر بکند، بعدنصیحت بکند، سپس قهر کند، آن گاه اگر مراتب قبلی پاسخ نداد، با ملاحظه ًشرایط آن تنبیه کند .اگر تنبیه رتبه ً نخست را داشت ، عقل مخالفت می کرد،ولی در جایی که مراتب سه گانه ً پاسخ گو نباشد، عقل هم به تنبیه حکم می کند .از این رو تنبیه افراد وظیفه نشناس به اسلام منحصر نیست . در تمام قوانین دنیا هنگامی که طرق مسالمت آمیز موثر نباشد، به مجازات های شدیدتر متوسل می شوند .( تفسیر المنار : ج 5، صفحه 74 و صابونی ،محمدعلی : روایع البیان ،

ج 1، نشر بیروت ، موسسه مناهل العرفان ، صفحه 475 ) ;

در آیه ( الرجال قوامون علی النسا ) چرا زنان اینقدر بی ارزش گرفته شده وچرا اجازه کتک زدن زن ، به مرد داده شده ؟

پرسش

در آیه ( الرجال قوامون علی النسا ) چرا زنان اینقدر بی ارزش گرفته شده وچرا اجازه کتک زدن زن ، به مرد داده شده ؟

پاسخ

درباره آیه شریفه ( ( الرجال قوامون علی النسا ) ) باید معنای آن را به درستی فهم نمود .در این رابطه باید ابتدا درک درستی از ( ( قوام ) ) بودن مرد ودایره شمول آن داشت ، تا بتوان به دلیل و فلسفه آن راه یافت . بنابراین دراینجا سه نکته باید روشن شود : معنا، گستره و حکمت . الف ) در رابطه بامعنای کلمه ( ( قوام ) ) آمده است : ( ( القوام من القیام و هو اداره المعاش ) ) ؛ یعنی ، ( ( قوام ) ) مشتق شده از ( ( قیام ) ) و آن به معنای اداره امور زندگی است ، ( تفسیرالمیزان ، ج 4، ص 215 ) . ب ) گستره این حکم محدود به روابط خانوادگی است . به عبارت دیگر این آیه ، بیانگر برتری مطلق مرد نسبت به زن نیست وتنها مسوولیت مرد در سرپرستی کانون خانواده را بیان نموده و به دنبال آن ،به برخی از توابع این مسوولیت ( مانند لزșŠتامین نیازهای اقتصادی خانواده ) اشاره می کند .ج ) فلسفه این حکم آن است که به طور طبیعی مرد،توانایی بهتری برای اداره خانواده و تامین نیازمندی های آن دارد .از طرف دیگر زن نیازمند محیطی امن همراه با آسایش کافی است تا در پرتو آن ،بتواند به انجام وظایف دیگری که در نظام آفرینش بر عهده او قرار داده

شده است ( مانند حمل ، رشد و تربیت فرزند و ...) بپردازد .بنابراین ریاست ومسوولیت مرد و در راستای آن تلاش برای اداره و تامین نیازهای خانواده ، نه تنها امری شرعی ؛ بلکه حقیقتی تکوینی و متناسب با نظام خلقت زن و مرداست . آیه فوق پس از آنکه اعلام می دارد قوام زندگی زن یعنی مسوولیت اداره و تامین نیازهای او بر عهده مرد است ، دستوراتی را در رابطه باچگونگی برخورد با برخی از مشکلات احتمالی در روابط زوجین بیان می دارد .در این رابطه نکاتی چند شایان توجه است : 1- دستورات صادره در این آیه در مورد نشوز است و نشوز آن است که زن در مقابل تکالیف اختصاصی اش یعنی تمکین و عفاف بدون هیچ عذر موجهی سرپیچی نماید .جالب این است که اگر زنی از انجام کارهای خانه ، بچه داری و... سرباز زند شارع مقدس هیچ حقی برای مرد در برابر آن قرار نداده و لذا مردنمی تواند در این موارد واکنش نشان دهد .بنابراین آیه فوق در رابطه بابسیاری از مسایل اختلافی زوجین ساکت است و هیچ حقی برای مرد دربرابر آن قرار نداده و لذا مرد نمی تواند در این موارد واکنشی نشان دهد.بنابراین آیه فوق در رابطه با بسیاری از مسایل اختلافی زوجین ساکت است و هیچ حقی برای مرد جز در دو مورد فوق که زن با پیمان ازدواج تعهد به آنهارا ملتزم شده صادر نکرده است . 2- ( ( نشوز ) ) مسلما" امری برخلاف حقوق مرد است و برای مقابله با آن بهترین راه این است که قبل از

مراجعه به دیگران مشکل را در داخل خانه حل نمود، ولی اگر چنین چیزی میسر نبودآنگاه نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران می رسد که در آیه بعدسالمترین راه آن عنوان شده است . 3- حل مساله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفی انجام پذیر است و جالب این است که خداوند از ملایمترین راه ها شروع نموده و در صورت تاثیر گذاری آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است . لذا در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است . چنین روشی حکیمانه ترین شیوه در حل مشکلات زوجین است . لیکن اگر زنی در برابراندرزها و نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پایداری ورزید چه باید کرد؟ در اینجا نیز خداوند راه دومی را پیشنهادنموده است که از حد برخورد منفی عاطفی بالاتر نمی رود و آن خودداری ازهمبستر شدن با وی می باشد .در اینجا نیز اگر مشکل حل شد دیگر کسی حق پیمودن راه سوم را ندارد، اما اگر زن در چنین وضعیتی نیز سرسختی نشان داده و حاضر به تامین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟ دراینجا چند راه قابل تصویر است : الف ) مرد حقوق خود را نادیده انگارد و درمقابل نشوز زن به کلی ساکت شود، هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد .چنین چیزی براساس هیچ منطقی قابل الزام نیست و اختصاص به مردهم ندارد، یعنی در هیچیک از نظامهای حقوقی جهان نمی توان به صاحب حقی الزام کرد که در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند، یعنی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه