زنان صفحه 1436

صفحه 1436

پاسخ

دلیل بر این که حقّ طلاق دادن با مرد است، خطابات قرآن است. در آیات متعدّد مردان را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: "إنْ طلقتم النساء، إذا طلقّتم النساء، طلقتموهنّ". در این آیات خطاب به مردان است، همان طور که در ازدواج خطاب به مردان است، مثل"اذا نکحتم المؤمنات، فانکحوا ماطاب لکم، فانکحو هن باذن أهلهنّ".

از این جا می توانیم این نتیجه را بگیریم که طبیعتاً حق طلاق از آنِ کسی است که موقع ازدواج، به دنبال آن می رفت و به اصطلاح به خواستگاری زن می رفت. در کلام فقها آمده است:

"الطلاق بید من أخذ بالساق؛ طلاق به دست کسی است که در ابتدای ازدواج دست زن را گرفت (با او ازدواج کرد)".

از جهت قانون طبیعت نیز چنین است که از ابتدای خلقت همیشه بر اساس فطرت خدادادی، مردان به دنبال ازدواج با زنان و به خواستگاری آنان می رفتند. به تعبیر دیگر: مردان طالب و زنان مطلوب بودند، از این رو حق طلاق به کسی داده می شود که به دنبال عقد ازدواج رفته است.

در صورتی حق طلاق با مرد است که در ضمن عقد ازدواج، حق توکیل در طلاق به زن واگذار نشده باشد. اگر در ضمن عقد ازدواج، مرد و زن توافق کنند زن در صورتی که لازم بداند یا در صورتی که مرد دچار عارضه ای شود، از جانب مرد وکیل باشد که خود را مطلّقه کند، زن نیز حق طلاق خواهد داشت.

در قانون مدنی جمهوری اسلامی آمده است: "طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی را که مخالف با

مقتضای عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند، که خود را مطلّقه نماید". (ماده 1119)

بنابراین از نظر فقهی و از نظر قانون مدنی ایران، گرچه حق طلاق به صورت یک حق طبیعی برای مرد است، ولی به صورت یک حقّ قراردادی و تفویضی می تواند به زن واگذار شود.

در مواردی نیز حاکم شرع می تواند زنی را مطلّقه کند و آن در مواردی است که مرد نه به وظائف زوجیت عمل می کند و نه زن را طلاق می دهد. حاکم شرع زوج را احضار می کند و به او تکلیف می کند که زنش را طلاق دهد. اگر طلاق نداد، حاکم طلاق می دهد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه