زنان صفحه 1564

صفحه 1564

و اختصاص ناشی شده است. از بینش الهی و از دیدگاه یک بانوی مسلمان و آگاه در اینگونه احکام مانند عدم وجوب نماز جمعه بر زن و سقوط جهاد از او، زن محروم نیست؛ بلکه مکلّف نیست یا مورد عنایت خاص است و صیانت و حشمت و حفظ ارزشهای والای او مورد نظر است.

البتّه حکمتهای دیگری نیز این حکم را شامل میشود: مانند اینکه تصدّی ولایت حکومت نیازمند به صلابت و انعطاف ناپذیری خاص و بلکه در مواردی نیازمند به خشونت است که در بانوان چنان نیست و این عین کمال آنها است. در آنان زمینههای انعطاف و رقّت و لطف و تأثیر در برابر مناظر رقّت انگیز زیادتر و قویتر است که زن مظهر عاطفه و احساسات است و مرد برای قاطعیّت و تصمیم.

درباره تفاوت زن و مرد از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه توضیح دهید .

پرسش

درباره تفاوت زن و مرد از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه توضیح دهید .

پاسخ

مسلما" در نهج البلاغه و یادیگر کلمات معصومین ( ع ) و حتی آیات قرآن ، مطالبی متناسب با زمان صدور و نزول وجود دارد .قضایای شخصی و روی کردهای ویژه و خاص دراحادیث و روایات غیر قابل انکار است . البته تشخیص موارد آن نیاز به اطلاعات وسیع در مورد حدیث و زمینه های لازم دیگر دارد .آنچه که درمورد نقص ایمان و عقول زنان در احادیث آمده است از چند جهت قابل تامل است : الف ) از جهت دایره شمول ، ب ) از نظر برداشت و پیام . در مورددایره شمول ، مسلما" آنچه که نقل گردیده به صورت قضایای کلی نیست ( بلکه به صورت قضایای مهمله ) یعنی آن که حکمی کلی درباره همه مواردنیست . از این رو ممکن است اشاره به برخی زنان و یا گروهی از زنان باشد نه همه آنها، اما از نظر برداشت و پیام ؛ خداوند با حکمت بالغه خویش ، هرموجودی را متناسب با موقعیت و وظایفی که باید به انجام برساند آفریده است . چشم را بسیار ظریف و حساس خلق نموده ، ولی استخوان های اطراف آن را بسیار محکم و سخت قرار داده است . عضلات پلک چشم رافوق العاده سبک و قابل انعطاف ولی عضلات پا و دست را به گونه ای دیگرقرار داده است . مجموعه اعضای بدن با یکدیگر متفاوتند، ولی در کناریکدیگر در سیستمی واحد هر کدام وظیفه خاص خود را به انجام می رسانند .در نظام آفرینش مرد و زن

نیز هر کدام برای انجام وظیفه خاصی آفریده شده اند .لذا خصوصیات روانی و جسمی آنان نیز متناسب با آن قرارداده شده است . از برخی جهات زن بر مرد ترجیح دارد و از برخی جهات نیزمرد بر زن . ولی این به خودی خود نقصی برای طرفین محسوب نمی شود.تنها وقتی که کار به مقایسه می انجامد، در عالم نسبیت گفته می شود : چیزی از جهتی ناقص است و از جهتی کامل . آنچه که در برخی اخبار آمده ( بر فرض صحت سند و صدور ) همین نکته است . کسی این حقیقت را منکر نیست که ظرفیت مغزی زنان کمتر از مردان است و ظرفیت احساس و عواطف زنان بیش از مردان . حال اگر کسی در عالم سنجش مرد را از نظر عاطفی از زن ناقص تر دانست خطا نکرده است . چنان که اگر زن را به لحاظ تعقل در رتبه پایین تر از مردان قرار داد، به خطا نرفته است . البته این قضایا به نحو کلی نیستند و همواره استثناهایی وجود دارد .زنانی وجود دارند که عاقل تر ازمردانند و ...نکته اساسی دیگر این است که روایت ( ( نواقص العقول ) ) براساس احتمال این که از امیرالمومنین ( ع ) صادر شده باشد، از نظر عقلی توجیه پذیر ( Justifiable ) می باشد .توضیح این که از دیدگاه اسلام زن و مردهر دو در گوهر شریف انسانیت همتا و دارای مراتب کمالی واحدی هستند.در عین حال نظام زیبای آفرینش هر یک از این دو را با ابزارهای ویژه ای مجهز ساخته و به تناسب آن

رسالت و مسوولیت خاصی نیز بر دوش هرکدام نهاده است . تجهیز هر یک از دو صنف فوق به گونه ای است که ازترکیبشان شرایط و بستر مطبوع و دلپذیری برای ایجاد خانواده و کانونی فعال و پر مهر و صفا پدید می آید .هر یک در کنار دیگری می تواند آرامش ، سکون و شرایط استکمال را بیابد و همچنین زمینه مناسبی برای رشد و تربیت سالم فرزند به وجود می اید .در این تقسیم طبیعی آنچه معمولا" در مرد ظهور وبروز بیشتری دارد قدرت و توانایی بیشتر برای انجام کارهای سخت و طاقت فرسا نیز زیرکی و حسابگری در اموری است که به تیزبینی و کیاست نیازمنداست و آنچه در زن نمود و پیدایی بیشتر دارد؛ لطافت ، زیبایی ، مهر، عاطفه ،شور و احساس قلبی است . این نکته : اولا" : به معنای بی خردی زن یابی عاطفگی مرد نیست و ثانیا" به معنای آن نیست که هر زنی کم اندیش تر ازهر مردی و هر مردی کم عاطفه تر از هر زنی است ، بلکه ؛ یعنی ، به طورمتوسط وجه غالب کنش های مرد، رفتارهای حسابگرانه ، و وجه غالب کنشهای زن کردارهای مهر انگیز و عاطفی است . ثانیا" : این دو گونه حرکت هر یک در جای خود بسیار ضروری است و این تقسیم تکوینی به هیچ روی نشانگر برتری مرد بر زن و فرومایگی زن نیست ، بلکه هر یک جلوه ای خاص از اسمای حسنای الهی است . به قول سعدی : جهان چون چشم و خط وخال و ابروست ==که هر چیزش بجای خویش

نیکوست == ثالثا" : عقل بردو قسم است : 1- عقلی که معیار کمال و قرب الهی است : ( ( العقل ماعبد به الرحمن واکتسب به الجنان ) ) این عقل همان ( ( عقال ) ) و زانوبند هواها و امیال نفسانی است . در چنین عقلی مرد بر زن فزونی ندارد .2- عقل حسابگر،ابزاری و اینتسترومنتال ( Instrumental Ration ) که کاربرد آن بیشتر درتنظیم معاش و سیاسات است ، در این زمینه هر چند به طور معمول مرد اززن پیشی می گیرد، ولی این معیار کمال نیست و چنان که گفته شد نوعی تقسیم کار طبیعی و تکوینی است و در مقابل آن زن نیز از مهر و عاطفه افزونتری برخوردار است . از توضیح فوق روشن می شود که تعبیر امیرمومنان ( ع ) تحقیر کننده زن نیست ، بلکه هشدار به کسانی است که در هرمساله ای انتظار حرکتی مردگونه از زنان دارند .سخن آن حضرت در واقع تفطن دادن به این نکته است که زن موجودی سراپا شور و احساس و عاطفه است و در برخورد با او نباید انتظار حسابگریهای مردانه را داشت ، بلکه بایددقیقا" روانشناسی او را به دست آورده و به تناسب آن با وی روبرو شد .تعبیر ( ( نواقص الایمان ) ) نیز با تبیینی که با اشاره به ترک عباداتی چون نماز و روزه درایام عادت در بر دارد بیانگر تذکر مهمی به زنان است . این فراز در واقع مشتمل بر نوعی مقایسه فقهی بین کسی است که در چنین ایامی به حکم الهی ترک عبادت می کند و کسی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه