زنان صفحه 1581

صفحه 1581

حقوق زن و مرد به چه صورت است و نظریه اسلام در این مورد چیست؟ چرا در حقوق، زن و مرد متفاوت هستند؟ چرا زن نمی تواند قاضی، امام جماعت یا حقوق دیگری که مردان دارند را داشته باشد؟

پرسش

حقوق زن و مرد به چه صورت است و نظریه اسلام در این مورد چیست؟ چرا در حقوق، زن و مرد متفاوت هستند؟ چرا زن نمی تواند قاضی، امام جماعت یا حقوق دیگری که مردان دارند را داشته باشد؟

پاسخ

اولاً: در اجتماع کارهای مختلفی است که باید انجام گیرد تا آن اجتماع سامان یابد و در این راستا قطعاً، تقسیم وظائف امری بدیهی می نماید و تقسیم وظیفه یک امتیاز برای یک طرف و یا نقص در طرف دیگر محسوب نمی شود، چه این که این گونه تفاوتها در تقسیم وظیفه، ارزشی نیست، بلکه رعایت تناسب است. »محمد قطب« می نویسد: »مزیت بزرگ اسلام این است که یک نظام اخلاقی و حقوقی واقعی است، همیشه مراعات فطرت بشری را می نماید. اسلام مردم را به تهذیب طبایع خود از رذائل نفسانی، دعوت می کند، اما هرگز آن ها را به تغییر طبیعت های آن ها دعوت نمی کند. این درست است که اسلام زن و مرد را در شخصیت انسانی مساوی می داند ولی این امر نیز بدیهی است که یکایک اعضاء جامعه انسانی نمی توانند در تمام امور با هم کاملاً متساوی و متشابه باشند، بلکه مقتضای عدالت اجتماعی این است که همه این افرادِ عضو یک اجتماع، در حقوق عمومی انسانی مشترک باشند و لکن ویژگیهای نفسانی افراد و گروهها نیز نادیده گرفته نشود... و ضرورت وجودی این تفاوتها نیز به مقتضای هدف خلقت است. اگر زنان بخواهند مادر باشند باید احساساتی باشند، عاطفی باشند. اگر مادر بخواهد با جنبه عقلانی خشک باشد، هرگز نیمه های شب از بستر نمی خیزد... اگر صد پدر هم جمع شوند، هرگز نیاز عاطفی کودک به مادر را اقناع نمی سازند.

بر عکس، غلبه، جهت عاطفی و احساساتی در مردان که نوعاً در کارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و مدیریتی جامعه تلاش می کنند، موجب می شود که آن ها نا موفق باشند زیرا اداره این امور نیاز به تعقل و تدبیر دارد. اگر یک قاضی بخواهد با روحیه احساساتی حکم کند، هرگز نه حکم عادلانه خواهد داد و نه آنچه مصالح جامعه را تضمین کند»، (محمد قطب، شبهات حول الاسلام؛ دار النعمان فی النجف، الطبعه السادسه، 1963، صص 115 - 112)

ثانیاً: نفی جواز امامت جماعت توسط بانوان، امر مسلّم نزد همه فقهاء نیست، بلکه اکثر فقهاء (حداقل در بین معاصرین) از جمله مقام معظم رهبری معتقدند که امامت جماعت بانوان برای بانوان منعی ندارد، (رجوع شود به رساله های عملیه مراجع تقلید و نیز اجوبه الاستفاآت مقام معظم رهبری، ص 167، مسأله 606).

ثالثاً: کسانی که قائل به منع امامت جماعت توسط بانوان هستند، نوعاً فتوی به عدم صحت نداده اند بلکه بنابر احتیاط وجوبی چنین نظری را اتخاذ کرده اند و دلیل آن نیز روشن است چون مدرک قابل اعتنایی در مسأله وجود ندارد بلکه دلیل آن ها یا اجماع مدرکی است که فاقد شرایط اعتبار و حجیت است و یا حدیث ضعیف «وصیت»، (الحرّ العاملی، وسایل الشیعه، کتاب القضاء، باب 2 از ابواب صفات القاضی(که مرحوم مجلسی اول در کتاب «روضه المتقین»، (ج 12، صص 4 - 3) احتمال ضعف سند را داده است. علاوه بر آن که لحن آن نیز «منع» و سلب یک حق نیست بلکه ترخیص از یک تکلیف لزومی و وظیفه دشوار است. در این روایت که رسول خدا(ص) به علی(ع) می فرماید: «یا علی لیس علی

المرأه جمعه...» با تعبیر «لیس علی» تکلیف شاق و صعب حضور در نماز جمعه و جماعت و تصدی قضاء از زن برداشته شد، پس مفاد آن حدیث، سلب تکلیف است نه نفی حق.

رابعاً: در خصوص امامت جماعت، چون این منصب منحصر به اقامه نماز جماعت نمی شود بلکه مستلزم یک سلسله کارهای اجتماعی و مدیریتی در جامعه است که این امر خود مقتضی فعالیت های خارج از منزل و ارتباط با افراد غیر محرم است و رویکرد دین مبین اسلام برای رعایت عفاف، اجتناب از تماس نامحرمانه بین زن و مرد و حضور بیشتر بانوان در خانواده، و عهده داری وظائف مقدس مادری است که مرکز و کانون سعادت است آنچنان که رسول اکرم(ص) فرمودند: «بهشت زیر پای مادران است« انجام این رسالت خطیر از مردان ساخته نیست، بانوان را از این تکلیف معاف دانسته است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه