زنان صفحه 85

صفحه 85

نقش مستقیم زن در ساختن تاریخ چگونه است و چگونه باید و میتواند باشد؟

پرسش

نقش مستقیم زن در ساختن تاریخ چگونه است و چگونه باید و میتواند باشد؟

پاسخ

نقش مستقیم زن در ساختن تاریخ به سه شکل می تواند باشد:

1 زن «شیء گرانبها» و بدون نقش

یکی اینکه اساساً زن نقش مستقیم در ساختن تاریخ نداشته باشد، یعنی نقش زن منفی محض باشد. در بسیاری از اجتماعات برای زن جز زاییدن و بچه درست کردن و اداره داخل خانه نقشی قائل نبوده اند؛ یعنی زن در اجتماع بزرگ نقش مستقیم نداشته، نقش غیر مستقیم داشته است، به این ترتیب که او در خانواده مؤثر بوده و فردِ ساخته خانواده در اجتماع مؤثر بوده است. یعنی زن مستقیما بدون اینکه از راه مرد تأثیری داشته باشد، به هیچ شکل تأثیری در بسیاری از اجتماعات نداشته است. ولی در این اجتماعات زن علی رغم اینکه نقشی در ساختن تاریخ و اجتماع نداشته است، بدون شک و برخلاف تبلیغاتی که در این زمینه می کنند، به عنوان یک شی گرانبها زندگی می کرده است؛ یعنی به عنوان یک شخص، کمتر مؤثر بوده ولی یک شی بسیار گرانبها بوده و به دلیل همان گرانبهایی اش بر مرد اثر می گذاشته است؛ ارزان نبوده که در خیابانها پخش باشد و هزاران اماکن عمومی برای بهره گیری از او وجود داشته باشد، بلکه فقط در دایره زندگی خانوادگی مورد بهره برداری قرار می گرفته است. لذا قهرا برای مرد خانواده یک موجود بسیار گرانبها بوده، چون تنها موجودی بوده که احساسات جنسی و عاطفی او را اشباع می کرده است و طبعا و بدون شک مرد عملا در خدمت زن بوده است. ولی زن شی بوده، شی گرانبها، مثل

الماس که یک گوهر گرانبهاست؛ شخص نیست، شئ است ولی شئ گرانبها.

2 زن، «شخص بی بها» و دارای نقش

شکل دیگر تأثیر زن در تاریخ که این شکل در جوامع قدیم زیاد نبوده این است که زن عامل مؤثر در تاریخ باشد، نقش مستقیم در تاریخ داشته باشد و به عنوان شخص مؤثر باشد نه به عنوان شی، اما شخص بی بها، شخص بی ارزش، شخصی که حریم میان او و مرد برداشته شده است. دقایق روانشناسی ثابت کرده است که ملاحظات بسیار دقیقی یعنی طرحی در خلقت بوده برای عزیز نگه داشتن زن. هر وقت این حریم بکلی شکسته و این حصار خرد شده است، شخصیت زن از نظر احترام و عزت پایین آمده است. البته از جنبه های دیگری ممکن است شخصیتش بالا رفته باشد مثلا باسواد شده باشد، عالمه شده باشد، ولی دیگر آن موجود گرانبها برای مرد نیست. از طرف دیگر، زن نمی تواند زن نباشد. جزء طبیعت زن این است که برای مرد گرانبها باشد، و اگر این را از زن بگیرید تمام روحیه او متلاشی می شود. آنچه برای مرد در رابطه جنسی ملحوظ است، در اختیار داشتن زن به عنوان یک موجود گرانبهاست نه در اختیار یک زن بودن به عنوان یک موجود گرانبها برای او. ولی آنچه در طبیعت زن وجود دارد این نیست که یک مرد را به عنوان یک شی گرانبها داشته باشد، بلکه این است که خودش به عنوان یک شی گرانبها مرد را در تسخیر داشته باشد. آنجا که زن از حالت اختصاص خارج شد (لازم نیست که اختصاص به صورت ازدواج

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه