آشنایی با زنان قرآنی صفحه 101

صفحه 101

خانواده‌اش جدایی انداختند، اما او آن‌قدر صبر کرد تا خداوند گره از کار او گشود و همسرش را به او بازگردانید. او را در آتش انداختند، اما خداوند او را از آتش نجات داد. ابراهیم (ع) می‌خواست که اگر خدا بخواهد در مصر بماند. کم‌کم مردم را نرم کرد، مال او افزون و نامش شهره مردم شده بود، اما مردم به او حسادت بردند و شروع به آزار و اذیت او کردند. ابراهیم (ع) به ناچار تصمیم گرفت از مصر کوچ کند و به سوی سرزمین مقدس فلسطین برود که پیش از آن، وطن او و مدتی در آنجا زندگی کرده بود. از این رو، همراه ساره و هاجر- کنیزی که ملک مصر به او داده بود- از مصر خارج شد.

ازدواج ابراهیم (ع) و هاجر

ساره نازا بود و فرزندی نداشت و از اینکه می‌دید ابراهیم نسلی ندارد، بسیار ناراحت بود. ساره که دیگر پیر شده بود، از ابراهیم (ع) خواست تا با کنیزش هاجر که زنی نیکو سرشت بود، ازدواج کند تا هاجر برای آنها کودکی بیاورد که زندگی آنها را رونق بخشد. بدین ترتیب، موضوع را با هاجر در میان گذاشت. هاجر پذیرفت که با ابراهیم (ع) ازدواج کند. هاجر پس از مدتی برای ابراهیم پسری به دنیا آورد که نام او را اسماعیل نهاد و چشم ابراهیم به دیدن اسماعیل روشن شد. هاجر سعی می‌کرد که شادی‌اش را با ساره تقسیم کند، اما حسادت بر قلب ساره چیره شد و از ابراهیم خواست تا هاجر و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه