آشنایی با زنان قرآنی صفحه 20

صفحه 20

سرپیچی موسی (ع) از فرعون‌

یک روز فرعون سوار بر مرکبش از کاخ بیرون رفت، در حالی که موسی (ع) همراه او نبود. وقتی موسی (ع) به کاخ آمد و پرسید: فرعون کجاست؟ گفتند که سوار بر مرکب بیرون رفت. موسی (ع) در پی او روان شد، تا اینکه به سرزمینی به نام «منف» رسید. روز، به نیمه رسیده بود و بازارها بسته شده بودند. موسی (ع) دید که دو مرد یکی از بنی‌اسراییل و دیگری از قبطیان با هم نزاع می‌کنند. مرد بنی‌اسراییلی از موسی (ع) کمک خواست، موسی (ع) جلو رفت و ضربه‌ای به آن مرد قبطی زد، مرد از شدت ضربه درجا درگذشت. موسی (ع) سر به آسمان برداشت و گفت: «خداوندا! این نزاع بین این دو مرد از اعمال شیطان بود، همانا شیطان دشمنی آشکار است، خدایا من به خود ستم کردم، چرا که وارد این شهر شدم و نباید می‌شدم، پس مرا از دشمنانت پنهان کن تا به من دست نیابند. خدایا به پاس این نعمت و نیرو که با یک سیلی، یکی از دشمنانت را از پا درآوردم از تو تشکر می‌کنم و به شکرانه آن، تا زنده‌ام پشتیبان مجرمان نخواهم بود». (1)

موسی (ع) با نگرانی شب را به صبح رسانید. فردای آن روز باز بر سرگذر دید که همان مرد دیروزی با یک نفر دیگر از قبطیان نزاع می‌کند و باز از موسی (ع) کمک می‌خواهد. موسی (ع) گفت: «تو

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه