ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها صفحه 109

صفحه 109

بیشتر فاصله نبود و در آن سخت ترین روز و بزرگ ترین مصیبت بر نبی صلی الله علیه و آله وسلم وارد شد به طوری که آن سال را حتی به سال اندوه و حزن نامیدند.

بیماری ابوطالب

بعد از آن که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از شعب ابی طالب خارج شد، با شور و نشاط، شروع به دعوت اسلام در بین قبایلی که وارد مکه می شدند، پرداخت و آن به پشتیبانی از عمویش رئیس مکه بود، کسی که تمام امکاناتش را در حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از کید قریشیان به کار گرفته بود. سن ابوطالب به هشتاد رسیده بود، امراض از هر طرف به او رو آورد و او را خانه نشین کرد. اشراف و بزرگان قریش به عیادت او آمدند و به او گفتند: ای ابوطالب! تو از ما هستی آنگونه که خود آگاه هستی از آنچه که بین ما و بین پسر برادرت وجود دارد. او را فراخوان و از او بخواه تا دست از مخالفت با ما و دین ما بردارد. ما نیز با او مخالفت نخواهیم کرد و در دینش او را آزاد خواهیم گذارد.

ابوطالب به دنبال پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرستاد. چون حاضر شد، فهمید که چه گفته اند و فرمود: من جز یک کلمه که آن را بگویند و بر تمام عرب سیادت و آقایی کرده و عجم را نیز زیر فرمان خود گیرند، از آنان نمی خواهم.

ابوجهل گفت: به حق پدرت قسم ما حاضریم ده کلمه بگوییم.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: بگویید لااله الاالله و آنچه غیر او می پرستید را رها کنید. بعضی ها انکار کردند و حیران شدند و به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گفتند: ای محمد! آیا می خواهی همه خدایان را در یک خدا قرار دهی؟

مردم از جواب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به آنان مأیوس شدند. یکی از آنان گفت: این

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه