ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها صفحه 60

صفحه 60

می رسانی و برهنه را می پوشانی و به بیچارگان کمک می کنی.

بشارت بر تو باد ای پسر عمو و ثابت قدم باش، به آن کسی که جان خدیجه در دست او است. من امیدوارم که تو پیامبر این امت باشی».(1)

این کلمات حاکی از آن چیزی است که در نفس خدیجه در عظمت و ایمان به شخصیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می گذرد و این که او کاملاً اطمینان داشت که او نبی مرسل برای اصلاح این امت است. بنابراین او قصد و اراده پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را برای تحمل رسالت الهی برانگیخت.

حضرت خدیجه با ورقه

سرور زنان خدیجه فورا به سوی پسر عمویش «ورقهًْ بن نوفل» که به دین نصرانی و آشنا به انجیل بود، رفت. سپس آنچه را که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دیده بود و آنچه از رسول آسمان شنیده بود، به او خبر داد. سرش را به زیر انداخت و ترس و حیرت او را گرفت و با صدایی لرزان گفت: قدوس! قدوس! پاک و منزه است خدا. به آن کسی که جان ورقه در دست او است، ای خدیجه! اگر آن چه را که گفتی درست است، ناموس اکبر به نزد او آمده است و آن کسی که به نزد موسی می آمد، او پیغمبر این امت است. به او بگو، ثابت قدم باشد.

جان خدیجه از کلام پسرعمویش پر از سرور و شادی شد. پس به سوی پیامبر برگشت تا به گفتار ورقه او را بشارت دهد. آن حضرت را در خواب دید و پس از آن که بیدار شد، او را از گفته ی ورقه با خبر کرد که او رسول اعظمی است که انبیاء به او بشارت داده اند. اوامر آسمان به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به


1- . تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج63، ص13.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه