ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها صفحه 75

صفحه 75

1- ابوجهل

این خبیث از سرسخت ترین دشمنان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و جانش پر از دشمنی و کینه بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود. ابن مسعود درباره ی آنچه از آزار این جاهل به پیامبر رسیده است، چنین می گوید: با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در مسجد بودیم و ایشان نماز می خواند. در آن هنگام ابوجهل گفت: کسی هست برود شکمبه گوسفند بنی فلان را بیاورد و آن را بر محمد که بر سجده است، بیندازد؟

عقبهْ بن ابی معیط برخاست و شکمبه را آورد و آن را به روی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم افکند در حالی که در سجده بود و کسی از مسلمانانی که در مسجد بودند، برای ضعف آنان و عدم قدرت در برابر دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نتوانستند آن را از روی او بردارند. یکی از آنان نزد فاطمه سلام الله علیها رفت و او را به آن چه بر پدرش رسیده بود، خبر داد. پس فورا در حالی که گریه می کرد، آمد و آن کثافت را از او دور کرد و بدن پدرش را شست. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سخت درد کشید و بر مجرمین خونریز نفرین کرد و گفت: «خدایا جان قریش را بگیر». این را سه بار تکرار کرد. چون دعای او را شنیدند، ترسیدند. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به سخت ترین دشمنانش نفرین کرد و گفت: «خدایا! جان ابی جهل و عتبهْبن ربیعهْ و شیبهْبن ربیعهْ و الولید بن عقبهْ و امیهْ بن خلف و عقبهْ بن ابی محیط را بگیر».

ابن مسعود گفت: به آن خدایی که محمد صلی الله علیه و آله وسلم را به حق به رسالت برگزید، من کسانی را که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نفرین کرد، دیدم که روز بدر کشته شدند. سپس آنان را به سوی چاه کشیدند و جنازه ی آنان را به داخل چاه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه