زن در تفسیر نمونه صفحه 443

صفحه 443

آن گاه ابراهیم علیه السلام دعا ونیایش خود را چنین ادامه می دهد: «پروردگارا، من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی آب وعلفی، در کنار خانه ای که حرم تو است، ساکن ساختم تا نماز را به پا دارند» (رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَوهَ).

واین هنگامی بود که ابراهیم پس از آنکه خداوند پسری از کنیزش هاجر داد ونامش را اسماعیل گذاشت، احساسات ساره، همسر نخستین ابراهیم، تحریک شد ونتوانست حضور هاجر وفرزندش را تحمّل کند، از ابراهیم علیه السلام خواست که آن مادر وفرزند را به نقطه دیگری ببرد وابراهیم، طبق فرمان خدا، در برابر این درخواست تسلیم شد و اسماعیل ومادرش هاجر را به سرزمین مکّه که در آن روز منطقه ای خشک وبی آب وعلف بود، آورد ودر آنجا ساکن نمود و بعد آنها را ترک کرد.

چیزی نگذشت که کودک ومادرش در آن هوای گرم تشنه شدند. هاجر برای نجات جان کودکش تلاش فراوان کرد، امّا خدایی که اراده کرده بود آن سرزمین به صورت یک کانون بزرگ عبادت درآید، چشمه زمزم را آشکار ساخت. چندان فاصله نشد که قبیله «جُرهُم» که از آنجا می گذشتند، با پیدایش چشمه زمزم، در آنجا رحل اقامت افکندند ومکّه رفته رفته شکل گرفت.

سپس ابراهیم علیه السلام در ادامه دعای خود می گوید: خداوندا، اکنون که آنها در این بیابان سوزان برای احترام خانه ات مسکن گزیده اند «تو دل های گروهی از مردم را متوجّه آنان ساز» (فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَالنَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ).

«واز ثمرات (مادّی ومعنوی) به آنان روزی ده، شاید شکر (نعمت های) تو را به جای آورند» (وَارْزُقْهُمْ مِنَالثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ) (ر.ک: ج 10، ص 390-391).

تفسیر: بخشی دیگر از زندگی هاجر

ماجرای حساسیّت «ساره» زن نخستین ابراهیم با «هاجر»، کنیزی که او را به همسری اختیار کرده بود وفرزندی به نام اسماعیل از او تولّد یافت، سبب شد که این مادر وکودک شیرخوار را، به فرمان خدا، از سرزمین فلسطین به بیابان خشک وتفتیده مکّه در لابه لای آن کوه های زمخت وخشن ببرد. و آنها را در آن سرزمین که حتّی یک

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه