زن در تفسیر نمونه صفحه 523

صفحه 523

(این جریان در شهر منعکس شد؛) گروهی از زنان شهر گفتند: «همسر عزیز، غلامش را به سوی خود دعوت می کند. عشق (این جوان)، در اعماق قلبش نفوذ کرده؛ ما او را در گمراهی آشکاری می بینیم.» * هنگامی که (همسر عزیز) نیرنگ آنها را شنید، به سراغشان فرستاد؛ وبرای آنها پشتی (گرانبها،ومجلس باشکوهی) فراهم ساخت؛ وبه دست هر کدام، کاردی (برای بریدن میوه) داد؛ و(به یوسف) گفت: «بر آنان وارد شو!» هنگامی که چشمشان به او افتاد، او را بسیار باشکوه (وزیبا) یافتند؛ و(بی توجّه) دست های خود را بریدند؛ وگفتند: «منزّه است خدا! این بشر نمی باشد؛ این جز یک فرشته بزرگوار نیست!» * (همسر عزیز) گفت: «این همان کسی است که به خاطر (عشق) او مرا سرزنش کردید. (آری) من او را به خویشتن دعوت کردم؛ واو خودداری کرد. واگر آنچه را به او دستور می دهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد؛ وبه یقین خوار وحقیر خواهد شد.» * (یوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اینها مرا به سوی آن می خوانند؛ واگر مکر ونیرنگ آنها را از من بازنگردانی، به سوی آنان متمایل خواهم شد واز جاهلان خواهم بود.» * پروردگارش دعای او را اجابت کرد؛ ومکر آنان را از او بازگرداند؛ چرا که او شنوا وداناست.

(سوره یوسف، آیات 30-34)

تفسیر: توطئه دیگر همسر عزیز مصر

هر چند مسأله اظهار عشق همسر عزیز، با آن داستانی که گذشت، یک مسأله خصوصی بود که عزیز هم بر کتمانش تأکید داشت چون عمومآ چنین رازهایی نهفته نمی مانَد، به ویژه در قصر شاهان وصاحبان زر وزور، که دیوارهایشان گوش های شنوایی دارد، سرانجام این راز از درون قصر به بیرون درز کرد. قرآن می گوید: این جریان در شهر منعکس شد، «گروهی از زنان شهر گفتند: همسر عزیز جوانش [غلامش] را به سوی خود دعوت می کند» (وَ قَالَ نِسْوَهٌ فِی الْمَدِینَهِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَیهَا عَنْ نَفْسِهِ).

«عشق این جوان در اعماق قلبش نفوذ کرده» (قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا).

سپس او را با این جمله مورد سرزنش قرار دادند: «ما او را در گمراهی آشکاری می بینیم» (إِنَّا لَنَرَیهَا فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ).

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه