راز های نهفته در شطرنج صفحه 10

صفحه 10

ص:17


1- شطرنج از دیدگاه تاریخ و ادبیات،ص58،به نقل از تاریخ شطرنج،ص58،چاپ1913 میلادی آکسفورد.
2- همان،ص21.

گفت: نه به خدا قسم.

پسر گفت: پس چه می گفتی؟

مادر گفت: مرا معذور بدار.

مامون اصرار کرد.

زبیده گفت: با خود متذکر این مطلب بودم که یک روز من با پدرت هارون الرشید مشغول بازی شطرنج بودیم به شرط این که هر کس در بازی غالب شود، طرف مقابل باید به خواسته ی او عمل کند. اتفاقاً پدرت غالب شد و از من خواست در پیش او عریان راه بروم، و من هم ناچار به اطاعت شدم، ولی عصبانی و خشمگین بودم. با همان شرط، درخواست تجدید بازی را نمودم و این دفعه من غالب شدم. به پدرت گفتم: باید هم اکنون به مطبخ بروی و با «مراجل» که قبیح ترین و بد شکل ترین کنیزان است، در آمیزی!

پدرت هر چه اصرار و التماس کرد که او را از این کار معاف دارم، قبول نکردم و حتی حاضر شد تمام خراج یک ساله ی مصر را به من بدهد، ولی من نپذیرفتم و در خواسته ی خود پا فشاری کردم. ناچار پدرت با آن کنیز همبستر شد و نطفه ی تو منعقد شد، پس در واقع خودم سبب برای قتل پسرم بوده ام.(1)

بعد از هارون فرزند دوم وی محمد امین در سال 193 قمری به خلافت رسید و او نیز به شطرنج علاقه مند بود. بعد از او مامون در سال 196 قمری خلافت را آغاز کرد و اگر چه خودش در شطرنج مهارتی نداشت ولی استادان شطرنج را گرامی می داشت و همواره در کنار وی عدّه ای از استادان و بزرگان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه