- مقدّمه ناشر 1
- منابع و تاریخچۀ قاعده 12
- دیدگاه فقهای امامیّه 13
- دیدگاه فقهای عامّه 14
- معنای لغوی حرج 15
- اشاره 16
- موارد کاربرد واژۀ حرج در قرآن 16
- معنای حرج در عرف عام 16
- الف) آیاتی که واژۀ «حرج» در آنها به معنای «ضیق» آمده، عبارت است از 16
- ب) در پاره ای از آیات شریفه نیز «حرج» به معنای «معصیت و گناه» به کار رفته است 18
- اشاره 21
- نکات موجود در آیۀ شریفه 22
- 1)آیۀ 78 سورۀ حجّ 22
- اشاره 22
- اشاره 22
- احتمالات موجود در معنای 25
- انواع حکم حرجی 29
- روایات وارد در ذیل آیه حرج 31
- اشکالات وارد شده بر روایت 47
- اشکال صاحب «منتقی» بر قاعدۀ لا حرج 51
- پاسخ اشکال صاحب «منتقی الأصول» 52
- جمع بندی مطالب و نکات آیۀ شریفه 53
- 2)آیۀ 6 سوره مائده 55
- اشاره 55
- بیان مرحوم طبرسی 56
- کلام صاحب «روح المعانی» 57
- بیان امام خمینی قدس سره 61
- کلام محقّق خوئی رحمه الله 62
- بیان مرحوم اردبیلی 63
- اشاره 67
- 3)آیۀ 185 سورۀ بقره 67
- 4)آیۀ 286 سورۀ بقره 71
- اشاره 71
- نظر مرحوم طبرسی 74
- دلیل دوّم: سنّت (روایات) 75
- اشاره 75
- کلام محقّق نراقی رحمه الله 78
- نکتۀ تکمیلی بحث آیات و روایات 78
- بررسی نظر محقّق نراقی رحمه الله 79
- اشاره 83
- دلیل سوّم: اجماع 83
- دلیل چهارم: عقل 84
- اشاره 84
- اشکالات بیان اوّل 85
- اشاره 85
- بیان اوّل: تکلیف حرجی از مصادیق تکلیف به مالایطاق است. 85
- بیان دوّم: امتناع عرفی 86
- اشاره 86
- اشکال بیان دوّم 86
- اشاره 87
- اشکال بیان سوّم 87
- بیان چهارم: قاعده لطف 87
- اشاره 87
- بیان سوّم: تکلیف حرجی موجب اختلال نظام است. 87
- اشکالات بیان چهارم 88
- شاهد و مؤیّدی بر قاعدۀ لطف و اشکال آن 92
- اشاره 95
- اشاره 97
- 1 - جواب سیّد بحرالعلوم رحمه الله 98
- اشاره 98
- جواب اشکالات 98
- اشکالات محقّق نراقی رحمه الله بر جواب علّامه بحرالعلوم رحمه الله 99
- 2- پاسخ صاحب فصول رحمه الله و اشکالات آن 100
- اشاره 102
- 3 - پاسخ مرحوم میرفتّاح 102
- اشکال این ملاک 104
- 4 - پاسخ میرزای قمی رحمه الله 105
- اشاره 105
- احتمالات موجود در عبارت میرزای قمی رحمه الله 107
- اشاره 108
- 5 - جواب محقّق نراقی رحمه الله 108
- اشکال های پاسخ محقّق نراقی رحمه الله 113
- 6 - بیان میرزای آشتیانی رحمه الله 114
- اشاره 116
- نظر و پاسخ برگزیده 117
- اشاره 119
- اشکال اوّل: امتنانی بودن لاحرج مستلزم حرج شخصی است 120
- پاسخ اشکال اوّل 121
- اشکال دوّم: حرج علّت نفی حکم است و با حرج شخصی سازگاری دارد 121
- پاسخ اشکال دوّم 122
- اشکال سوم و پاسخ آن 122
- اشاره 125
- مرحوم محقّق همدانی رحمه الله بیان می کند: 126
- اشکال نظر محقّق بجنوردی رحمه الله 128
- اشاره 133
- جهات مانع از جریان قاعده در احکام وضعی 134
- مؤیّدات عدم جریان قاعده در احکام وضعی 135
- کلام محقّق نائینی رحمه الله 137
- اشاره 139
- کلام محقّق بجنوردی رحمه الله 146
- اشکال بر محقّق بجنوردی رحمه الله 147
- اشاره 157
- کلام میرزای آشتیانی رحمه الله 158
- بیان صاحب فصول رحمه الله 158
- اشکال بر صاحب فصول رحمه الله 158
- مناقشه در کلام آشتیانی رحمه الله 159
- بیان میرزای آشتیانی رحمه الله 161
- اشاره 161
- اشکال بیان محقّق آشتیانی رحمه الله 162
ص:130
1- (1) . به عنوان نمونه: ر. ک المولی أحمد النراقی، پیشین، ص 195؛ محمّدحسن الآشتیانی، پیشین، ص 250؛ السیّد محمّدحسن البجنوردی، پیشین، ص 265؛ ناصر مکارم الشیرازی، پیشین، ص 196.
جنبه امتنانی دارد، امتنان اقتضا می کند که اگر در خصوص مکلّفی تکلیف حرجی باشد، شارع مقدّس آن را از عهده مکلّف بردارد؛ اما اگر در موردی تکلیف برای نوع مردم حرجی باشد، برداشتن تکلیف از شخصی که برای خصوص او حرجی نمی باشد، تناسبی با امتنان ندارد و بلکه بر خلاف آن نیز می باشد. بنابراین، منظور از حرج در قاعده حرج شخصی است و نه نوعی.
پاسخ اشکال اوّل
این بیان قابل مناقشه است؛ زیرا، اوّلاً: همان طور که بیان شد، اگر امتنان به عنوان غایت و هدف «مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» نیز باشد - چنان که در حدیث رفع چنین نکته ای را معتقدیم -، در ملاک احکام نمی تواند دخالتی داشته باشد؛ از این رو، نمی توان حکم نفی الحرج را دائر مدار وجود و عدم امتنان قرار داد. ثانیاً: بر فرض بپذیریم امتنان می تواند به عنوان ملاک قاعده قرار گیرد، اشکال این که گفته شود: در مواردی که تکلیف برای نوع مردم حرجی است، شارع آن را برمی دارد، چیست؟ بلکه بر عکس، اگر در این موارد شارع بخواهد تکلیف را برای برخی افراد قرار دهد، خلاف امتنان است و از نظر عقلایی نیز مطلب چنین است. بنابراین، امتنان، هم با حرج شخصی سازگاری دارد و هم با حرج نوعی.
اشکال دوّم: حرج علّت نفی حکم است و با حرج شخصی سازگاری دارد
از برخی کلمات فقها استفاده می شود که حرج علّت تامّه برای رفع حکم است و در نتیجه، باید به حرج شخصی منتهی شد؛ چه آن که حکم از نظر وجود و عدم، دائر مدار علّت است؛ در هر موردی که حرج - (علّت) - باشد، معلول آن که نفی حکم است نیز وجود دارد. اما اگر حرج را از مقوله حکمت حکم قرار دهیم، امکان دارد که در مورد شخصی حرج نباشد، لکن معلول که رفع حکم است، باشد. در این صورت، منظور از حرج، حرج نوعی می شود؛ و مواردی هم چون آیه صوم از این قبیل است که حرج در