مرگ مغزی: پردازش فقهی-حقوقی صفحه 16

صفحه 16

ص: 32

رو، اختیار اسقاط، انتقال و تعهد علیه آن به دست مکلف نخواهد بود.

«تکلیف» در نگاه لغت دانان، از ریشه کلفت (رنج و سختی) گرفته شده و از این رو، به معنای امر کردن به چیزی خواهد بود که انجام آن سخت و دشوار می‌نماید.[14] این واژه در قاموس دین، به حکم و فرمان الهی اطلاق می‌گردد.

مرحوم لاهیجی، «تکلیف» را در اصطلاح این گونه تعریف کرده است:

تکلیف، خطابی است الهی، متعلق به افعال عباد از جهت اتصاف به حسن و قبح بر سبیل اقتضا یا بر سبیل تخییر؛ و مراد از اقتضا، طلب است، و طلب یا متعلق است به فعل یا ترک. و تخییر، تسویه است میان فعل و ترک. برهمین اساس، اوامر الهی درپنج قسم منحصر است: وجوب، حرمت، ندب، کراهت و اباحت. این احکام از آن جهت که از اقسام حسن و قبح می‌باشد، متصف هستند به عقلیه، و از آن حیث که شرع (نقل) بر آن وارد شده، متصف شوند به شرعیه.[15]

برخی از فقیهان معاصر، «تکلیف» را در مقابل «حکم» قرار داده‌اند؛ چه اینکه حکم به خودِ امر و فرمان گفته می‌شود، در حالی که تکلیف، عمل مکلفان در برابر فرمان الهی خواهد بود. وانگهی، تکلیف دشواری و مشقت را به همراه دارد اما، در حکم که از عالی به دانی صادر می‌شود، رنج و کلفتی نیست.[16]

ناگفته نماند، مخاطبِ تکلیف علاوه بر شرایط خاص هر تکلیف، باید از اهلیّت (بلوغ، عقل و قدرت) نیز برخوردار باشد و از این رو، مکلف کردن کودک، دیوانه و ناتوان از سوی حکیم نامعقول خواهد بود.[17]

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه