مرگ مغزی: پردازش فقهی-حقوقی صفحه 23

صفحه 23

ص: 39

زندگی فرد، به سهولت قابل تشخیص نیست. بنابراین، چنین می‌نماید که باید علاوه بر تعریف فقهی مرگ، معیار و شاخصه‌ای عینی نیز که کاشف از زهوق روح باشد، تبیین گردد:

«مرگ،». توقف قطعی و غیر قابل برگشت اعمال فلبی عروقی تنفسی و حسی حرکتی است که از بین سلولهای مغزی بر وجود آن صحه می گذارد[45]

بر پایه این تعریف، مرگ پدیده‌ای طبیعی و زیست شناختی تلقی شده که با آثار و نشانه‌های مادی (مرگ سلول‌های مغزی)، قابل شناسایی و ادراک می‌گردد.

از این رو، روح در پی اختلال شدید و فساد دستگاه‌های حیاتی بدن- به هر علت و سببی که رخ داده است- شایستگیِ تعلق خود را به پیکره مادیش از دست داده، مرگ فرا می‌رسد؛ چه اینکه بدن، ابزار و ادواتی برای نفس است و با بروز فساد نعشی آن، دیگر موضعی برای تعلق روح باقی نخواهد ماند. این رویکرد را می‌توان از روایتی که درکتاب احتجاج آمده و در آن روح غیر از خون دانسته شده است که به دنبال جمود و باز ایستادن خون، جدایی آن از بدن رخ می‌دهد، تایید کرد.[46]

دوم. نشانه‌های مرگ و زندگی

علائم حیات چیست و چه هنگام به انسان، روح دمیده می‌شود؟ علائم مرگ کدام است و ضابطه حدوث مرگ چیست؟

هر یک از مرگ وحیات برای خویش نشانه‌ها و نمودهایی دارد که پاره‌ای از آنها به مثابه علائم شرعی، مورد توجه فقیهان قرار گرفته است.

در برخی از روایات، برای تعیین زمان نفخ روح، به کامل شدن چهار ماه،

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه