- پیشگفتار 1
- دیباچه 4
- 1. پیشینهکاوی پژوهش 5
- 2. اهمیت و جایگاه موضوع 7
- 3. اهداف پژوهش 8
- 4. ترتیب کتاب 9
- بخش نخست: اطلاعات کلی و مفاهیم اولیه 11
- درآمد 12
- مبحث نخست: تبیین واژگان و مفاهیم تحقیق 13
- گفتار یکم: واژهشناسی حق، حکم و تکلیف 13
- اشاره 13
- گفتار دوم: واژه شناسی «روح» و «مغز» 17
- گفتار سوم: جستاری در مرگ و زندگی، از مفهوم تا واقعیت 20
- یکم. مفهومشناسی مرگ و زندگی 21
- دوم. نشانههای مرگ و زندگی 23
- سوم. سنجه تشخیص مرگ 27
- چهارم. مراحل زیست و حیات 32
- پنجم. حکم شک در حصول مرگ 36
- گفتار چهارم: مفهوم شناسی مرگ مغزی 37
- گفتار اول: مرگ مغزی و بررسی وضعیت مشابه 39
- مبحث دوم: بازشناسی قلمرو پژوهش 39
- اشاره 39
- 2. مرگ مغزی و حالت کما (حیات نباتی) 40
- 1. مرگ مغزی و اغمای طولانی 40
- 3. مرگ مغزی و مرگ ظاهری 41
- 1. احتساب مرگ مغزی بسان حیات غیر مستقر 42
- گفتار دوم: مرگ مغزی و تطبیق ناروا بر پارهای از عناوین 42
- 2. مرگ مغزی و تشبیه آن به جنین قبل از دمیدن روح 43
- 3. مرگ مغزی و حالت نزع (احتضار) 44
- 4. مرگ مغزی و اوتانازی 45
- بخش دوم: بررسی تطبیقی مرگ مغزی (پزشکی، فقهی و حقوقی) 48
- درآمد 49
- مبحث نخست: مرگ مغزی از دریچه دانش پزشکی 50
- گفتار یکم. موضوعشناسی مرگ مغزی 50
- اشاره 50
- گفتار دوم: شاخصههای مرگ مغزی 54
- موارد دشوار تشخیص مرگ مغزی 55
- معیارهای بالینی تشخیص مرگ مغزی 55
- مبحث دوم: بررسی فقهی مرگ مغزی 57
- اشاره 57
- گفتار اول: مرگ مغزی از منظر فقیهان 58
- گفتار دوم: تلقی زنده بودن فرد مبتلا به مرگ مغزی 59
- گفتار چهارم: داوری و بیان دیدگاه برگزیده 60
- گفتار سوم: تلقی مرده بودن فرد دچار شده به مرگ مغزی 60
- اشاره 66
- مبحث سوم: وضعیت حقوقی و قانونی مرگ مغزی 66
- الف. کشورهای غیراسلامی 67
- گفتار اول: وضعیت حقوقی و قانونی مرگ مغزی درسطح داخلی 67
- 3) امریکا 68
- 2) انگلستان 68
- 5) استرالیا 69
- 4) اسپانیا 69
- ب. پیوند اعضا در کشورهای اسلامی 70
- 3) عراق 71
- 2) کویت 71
- 1) عربستان 71
- گفتار دوم: وضعیت حقوقی و قانونی مرگ مغزی درایران 72
- 4) ترکیه[139] 72
- نخست: دلایل موافق و مخالف قانون پیوند اعضا و مرگ مغزی 73
- دوم: ماده واحده پیوند اعضا و مرگ مغزی 75
- سوم: آییننامه اجرایی پیوند اعضا و نقد و بررسی آن 78
- بخش سوم: پیامدهای فقهی و حقوقی (اثرشناسی مرگ مغزی) 83
- درآمد 84
- اشاره 85
- مبحث نخست: بررسی فقهی پیوند اعضا از مردگان مغزی 85
- گفتار اول: رابطه انسان با نفس خویش و حدود تصرف در آن 87
- اول: نقش اضطرار در جواز برداشت اعضای پیوندی 94
- گفتار دوم: عناوین تجویز پیوند اعضا و تشریح جسد 94
- دوم. اذن حاکم شرع در جواز برداشت عضو پیوندی 97
- سوم. نقش اذن قبلی (وصیت) در جواز برداشت عضو 98
- چهارم. نقش اذن اولیاء در جواز برداشت عضو 99
- 1. استناد به دلیل احیاء نفس و مشابه آن 102
- پنجم. دلیلنماهای شایع در جواز برداشت عضو و نقد آن 102
- 2. استناد به قاعده تزاحم 103
- گفتار سوم: عناوین تحریم پیوند اعضا و تشریح جسد 106
- اول. حرمت مثله کردن مردگان 106
- دوم. حرمت جنایت بر مرده و هتک آن 107
- سوم. وجوب دفن مردگان و اعضای آنان 109
- گفتار چهارم: تهیه عضو پیوندی از کفار مبتلا به مرگ مغزی 110
- گفتار پنجم: دیه جداسازی اعضای بدن و نحوه مصرف آن 111
- گفتار ششم: خرید و فروش اعضای پیوندی 113
- گفتار هفتم: تعیین مقتضای اصل عملی در پیوند اعضا 114
- اشاره 116
- مبحث دوم: احکام و حقوق مردگان مغزی 116
- گفتار اول: بررسی احکام مترتب بر مرگ مغزی 117
- اول. محجوریت مردگان مغزی 119
- گفتار دوم: بررسی آثار حقوقی مترتب بر مرگ مغزی 119
- دوم. بطلان انواع نمایندگی با مرگ مغزی 120
- پیگفتارگذری بر یافتهها و رهآورد تحقیق 122
- مباحث پیوستی: 153 127
- اشاره 128
- اول مذاق شریعت، جستاری در اعتبارسنجی 128
- گفتار اول: چرایی و چیستی مذاق شریعت 128
- 1. مذاق شریعت به مثابه متفاهم عرفی 131
- گفتار دوم: اعتبار مذاق شریعت 131
- 2. حجیت مذاق شریعت از رهگذر اطمینان عرفی 133
- گفتار سوم: شرایط استناد به مذاق شریعت 134
- 1) حضرت امام خمینی (رحمه الله) 135
- پیوست دوم: استفتائاتی از مراجع معظم تقلید 135
- اشاره 135
- 2) حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (رحمه الله) 136
- 3) حضرت آیت الله العظمی تبریزی (رحمه الله) 138
- 4) حضرت آیت الله العظمی بهجت (رحمه الله) 139
- 5) حضرت آیت الله العظمی خامنهای (حفظه الله) 141
- 6) حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله) 142
- 7) حضرت آیت الله العظمی صافی (حفظه الله) 143
- 8) حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (حفظه الله) 144
- فهرست منابع 147
ص: 81
برای عموم مردم است، نه گروه و رشتهای خاص، و لذا قضاوت عرف، مقدم بر داوری متخصصان بوده، چه بسا نظر آنان را نیز تخطئه نماید؛ مانند بقاء رنگ خون بعد از نجاست، که عرف، قضاوت عقلی را در وجود جِرم خون، از رهگذر عدم انفکاک عرض از معروض تخطئه مینماید. ولی از سوی دگر، همواره برخی از مسائل وجود دارد که عرف، نسبت به آن، حالتی از شک و سرگردانی داشته، نمیتواند داوری و حکم قطعی نماید. از این رو، روا نیست که تشخیص این گونه مسائل را به عرف عام احاله داد؛ بلکه فقیه نیازمند دلیل و حجت دیگری است و آن حکم قطعی اهل خبره و اعتقاد جزمی آنان است که به مثابه یک اماره، مانع رجوع به استصحاب میگردد.
به نظر میرسد که «مسئله مرگ مغزی» از این سنخ به شمار میآید؛ چه اینکه عرف در اینجا نظری ندارد و تابع نظر خبرگان است؛ یعنی، تشخیص این مسئله را متوجه آنان میداند. از این رو، اگر اهل فنّ، اتفاق نظر داشته باشند که با مفارقت بین روح و بدن حاصل شده است، فرد مذکور مرده تلقی میشود و حتی اگر عرف، در این فرض، وی را زنده بداند، خطای عرفی قلمداد میگردد؛ چه اینکه از نگاه پزشکی، پس از مفارقت روح از بدن، فرایند مرگ ارگانها، بافتها و نسوج بدن تدریجی است و به صورت یکجا و همزمان رخ نمیدهد. کار طبیب در این مرحله آن است که با دخالت در این مسیر، و بازگرداندن تنفس بیمار توسط دستگاه تنفس مصنوعی، به طور موقت قلب را به ادامه کار خود وادارد. هر چند در این حالت نیز، فرد برای مدتی محدود، قابل نگهداری خواهد بود؛ زیرا امکان ندارد که با از کار افتادن مغز، فعالیت سایر ارگانها در دراز مدت ادامه داشته باشد.
به هر روی، اگر اصرار بر احراز ملاک عرفی این مسئله هست، چنین مینماید که امروزه، دیدگاه و داوری توده مردم نیز در پی راهنمایی و توضیح کارشناسان