- مقدمه 1
- پیش گفتار 3
- اشاره 11
- 1 - نکات آغازین 11
- الف: مشروعیّت ضمان 14
- ب: اسباب ضمان 14
- د: تفاوت قاعده ضمان ید و قاعده ید 18
- ج: انواع ضمان 18
- 2 - مدرک قاعده 20
- اشاره 20
- بررسی سندی حدیث علی الید 22
- بررسی جبران ضعف سند به وسیله شهرت 24
- اشکال امام خمینی رحمه الله در مورد استناد عمل مشهور به حدیث علی الید 26
- پاسخ اشکال امام خمینی رحمه الله 29
- فقدان روایت در کتب اربعه و تأثیر آن بر استدلال به حدیث 32
- اشاره 35
- فصل اوّل: نظریّات موجود در مفاد روایت 35
- گفتار اوّل: بررسی تفاوت دلالت «علی الید» با توجه به متعلّق آن 38
- 1 - نظریّه شیخ انصاری رحمه الله 38
- اشاره 38
- 2 - نظریّه محقّق ایروانی رحمه الله 40
- 3 - نظریّه امام خمینی رحمه الله 42
- گفتار دوّم: بررسی احتمالات موجود در متعلّق «علی الید» 44
- اشاره 44
- احتمالات مطرح در متعلّق «علی الید» 45
- احتمال اوّل، دیدگاه شیخ طوسی رحمه الله 47
- اشاره 48
- احتمال دوّم، دیدگاه محقّق نراقی و محقّق ایروانی رحمهما الله 48
- تبیین دیدگاه محقّق نراقی رحمه الله در مورد متعلّق «علی الید» 48
- اشکالات وارد بر دیدگاه محقّق نراقی رحمه الله 52
- اشاره 55
- احتمال سوم، دیدگاه مشهور فقها 55
- الف) دلایل محقّق مراغی رحمه الله بر قول به ضمان 57
- ب) دیدگاه محقّق اصفهانی رحمه الله در مورد قول به ضمان 60
- نتیجه فصل اوّل 64
- اشاره 64
- فصل دوّم: حقیقت ضمان 64
- 1 - دیدگاه شیخ انصاری رحمه الله: تدارک و خسارت شییء مضمون 67
- 2 - دیدگاه مرحوم علّامه رحمه الله: تحقّق معاوضه قهریّه 67
- گفتار اوّل: دیدگاه علمای امامیه در مورد ضمان 67
- 3 - دیدگاه محقّق نائینی رحمه الله: بودنِ مال در ذمّه 68
- 4 - قرار گرفتن مال در عهده ی ضامن 69
- اشاره 69
- ب) نظریّه محقّق اصفهانی رحمه الله 71
- 5 - دیدگاه امام خمینی رحمه الله: قرار گرفتن عین مال بر عهده ی آخذ 81
- اشاره 81
- اشکالات دیدگاه امام خمینی رحمه الله 86
- تعریف برگزیده ضمان 89
- گفتار دوّم: دیدگاه اهل سنّت در مورد ضمان 89
- فصل اوّل: مفهوم ید و انواع آن 93
- گفتار اوّل: معنای کلمه «ید» 93
- اشاره 93
- اشاره 93
- شمول حدیث «علی الید» نسبت به موارد عدم استیلا 97
- دیدگاه محقّق بجنوردی رحمه الله در مورد استیلا 100
- اشاره 100
- گفتار دوّم: شمول روایت نسبت به ید مأذون و غیر مأذون 100
- اشاره 105
- بررسی عدم اختصاص روایت به باب غصب 105
- گفتار سوم: شمول روایت نسبت به یدِ مرکّب و منضمّ 105
- 1 - دیدگاه محقّق حلّی رحمه الله 106
- 2 - دیدگاه صاحب جواهر رحمه الله 107
- 3 - دیدگاه فاضل مقداد رحمه الله 108
- 4 - دیدگاه محقّق مراغی رحمه الله 109
- اشاره 109
- گفتار چهارم: شمول روایت نسبت به ید غیر بالغ قاصد 117
- اشاره 117
- 1 - دیدگاه شیخ انصاری رحمه الله 119
- اشاره 119
- اشکال محقّق اصفهانی رحمه الله به دیدگاه شیخ انصاری رحمه الله 119
- پاسخ امام خمینی قدس سره از اشکال محقّق اصفهانی رحمه الله 122
- اشکالات سخن امام خمینی رحمه الله 127
- توجیه دیدگاه شیخ انصاری رحمه الله 128
- اشاره 130
- اشکالات وارد بر دیدگاه محقّق خوئی رحمه الله 132
- اشاره 133
- نتیجه گفتار چهارم 133
- گفتار پنجم: شمول روایت نسبت به ید غیر ابتدایی 133
- اشاره 138
- 1 - پاسخ مرحوم آخوند از اشکال ثبوتی 138
- 2 - پاسخ محقّق نائینی رحمه الله از اشکال ثبوتی 140
- 3 - پاسخ صاحب جواهر رحمه الله از اشکال ثبوتی 159
- 4 - پاسخ شیخ انصاری رحمه الله از اشکال ثبوتی 165
- اشکالات وارد بر پاسخ شیخ انصاری رحمه الله 168
- اشاره 168
- 5 - پاسخ پنجم به اشکال ثبوتی 171
- جمع بندی و بیان پاسخ برگزیده 172
- فصل دوّم: «اخذ»، «مأخوذ» و دیگر مفردات روایت 173
- گفتار اوّل: اعتبار اخذ و قبض در ضمان 173
- گفتار دوّم: مراد از مال مأخوذ چیست ؟ 176
- گفتار سوم: لزوم مالیّت داشتن مأخوذ 178
- گفتار چهارم: مقصود از اداء چیست ؟ 179
- گفتار پنجم: ظهور غایت مذکور در روایت، در ردّ تام 185
- تنبیه اوّل: تأثیر علم و جهل نسبت به موضوع در قاعده 187
- اشاره 190
- تنبیه دوّم: جریان قاعده در منافع مستوفاه و غیر مستوفاه 190
- دیدگاه شیخ انصاری و سیّد یزدی رحمهما الله در مورد صدق اخذ بر منافع 192
- دیدگاه فقیه محقّق والد معظّم در مورد منافع غیر مستوفاه 194
- دیدگاه محقّق اصفهانی و خویی رحمهما الله در مورد جریان قاعده در منافع 195
- اشکالات مرحوم امام به دیدگاه محقّق اصفهانی رحمه الله 197
- پاسخ استاد به اشکالات مرحوم امام 198
- ادامه سخن مرحوم امام خمینی رحمه الله 199
- اشکالات فقیه محقّق والد معظّم بر دیدگاه محقّق اصفهانی رحمه الله 200
- پاسخ استاد به اشکالات فقیه محقّق والد معظّم 201
- جریان قاعده در مال دارای منافع متعدّد 202
- تنبیه سوم: بررسی شمول قاعده نسبت به حُرّ 204
- اشاره 204
- اشاره 206
- مقام اوّل: بررسی ضمان نسبت به حُرّ 206
- تحقیق مسأله در مقام اوّل 218
- مقام دوّم: بررسی ضمان نسبت به منافع حُرّ 219
- اشاره 219
- جهت اوّل: عمل حرِّ کسوب 221
- اشاره 225
- جهت دوّم: عمل حُرِّ غیر کسوب 225
- تنبیه چهارم: شمول روایت نسبت به اوقاف خاصّه و عامّه 225
- اوقاف خاصّه 225
- دیدگاه شهید اوّل رحمه الله در اوقاف عامّه 229
- دیدگاه صاحب جواهر رحمه الله در اوقاف عامّه 229
- دیدگاه محقّق رشتی رحمه الله در مورد اوقاف عامّه 230
- دیدگاه محقّق بروجردی رحمه الله در مورد اوقاف عامّه 232
- اشکالات وارد بر دیدگاه محقّق بروجردی رحمه الله 235
- فهرست منابع 242
ص:182
اما مسأله رجوع لاحق به سابق، فقط در صورتی مطرح است که غرور و فریب وجود داشته باشد؛ و این مطلب، ارتباطی به حدیث علی الید و ضمان مستفاد از آن ندارد. تنها مطلبی که باقی می ماند، این است که چرا دیگران می توانند به کسی که مال نزد او تلف شده است، رجوع کرده و خسارت از او دریافت کنند؟
اگر کسی که مال نزد او تلف شده، نسبت به دیگران عنوان غارّ (فریب دهنده) را داشته باشد، بحثی نیست و مطلب روشن است؛ اما اگر این شخص چنین عنوانی نداشته باشد، شاید بتوان گفت: رجوع به او از این جهت است که وی می توانست با ادا کردن مال به مالک، ذمّه همه را بری کند؛ لیکن در این امر، تعلّل ورزید و از انجام آن خودداری کرد. در حقیقت، از نظر عقلایی، مسؤولیت او بیش از دیگران است؛ و به همین جهت، دیگران می توانند در صورت عدم غرور به او مراجعه نمایند. البته، توجّه شود که بین این مطلب و آن چه که در گذشته به عنوان قرار ضمان مورد مناقشه قرار دادیم، تفاوت است.
فصل دوّم: «اخذ»، «مأخوذ» و دیگر مفردات روایت
گفتار اوّل: اعتبار اخذ و قبض در ضمان
از نکات قابل بحث در این حدیث، آن است که آیا لازم است شخص ضامن، مال را از دیگری به نحو عدوانی اخذ و یا قبض نموده باشد، یا آن که این عنوان خصوصیت ندارد و چنان چه مالی در اختیار کسی باشد بدون آن که از طرف مالک و یا شارع مأذون باشد، باز هم مسأله ضمان مطرح است؟.
با مراجعه به مواردی که فقها به این قاعده استدلال نموده اند، ملاحظه می نماییم که ملاک مأذون نبودن از طرف مالک ویا شارع است؛ و عنوان اخذ یا قبض، یک عنوان غالبی است که در این حدیث آمده است. از جمله مواردی که فقها به این قاعده تمسک کرده اند و عنوان اخذ و قبض در آن خصوصیت ندارد، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف - در باب زکات، فقها فتوا داده اند که چنان چه مالک، زکات را از مال