- تقديم به 1
- متن تأئيديه حضرت آيةاللّه محمد يزدي 2
- متن تائيديه حضرت آيةاللّه مرتضي مقتدايي 3
- متنتأييديه حضرت آيةاللّهسيدعلياصغردستغيب نماينده محترمخبرگانرهبريدراستانفارس 4
- مقدمه ناشر 5
- مقـدمـه مـؤلـف 7
- بخش اول:مبانيحكومتاسلامي 10
- مالكيت و حكومت 11
- خدادادي بودن حكومت، و حكومتهاي حق و باطل 14
- حكـومـت تكـوينـي، و حكـومـت تشـريعـي 15
- وجوب اطاعت خدا و رسول 17
- فصل دوم:حق حكومت و ولايت خدا و رسول 17
- مطـــاع بــودن دستـــورات ولايتــي رســول اللّه صلياللهعليهوآله 18
- كفر سرپيچي از فرمان «اَطيعُوااللّهَ وَ الرَّسُولَ» 19
- سلب حق تخلف از فرامين رسولاللّه صلياللهعليهوآله 20
- تـأسـي به رسـولاللّه به عنوان اسوه حسنه 21
- امر به ترفيـع ايمان بـاتقـوي و اطاعت از رسول 22
- مقـام اطـاعت كننـدگـان از خدا و رسول ! 23
- امر به اجابت دعوت رسولاللّه 24
- نهي مؤمنين از بياعتنايي به دعوت رسولاللّه 26
- تعيين صاحبان امر از طرف خدا و شرايط حكومت آنها 27
- فصل سوم :حق حكومت و ولايت صاحبان امر 27
- ولـي امـر حـق وضـع حكـم جـديـد را نــدارد! 28
- اولي الامر: معصومين از اهل بيت رسول اللّه صلياللهعليهوآله 30
- لزوم عصمت و معصوم بودن اولي الامر 30
- وظيفه و برنامه اولي الامر مسلمين در حل اختلافات ديني 31
- روايات وارده در معرفي معصومين اولي الامر 32
- اختيــارات اولـي الامــر 35
- عدم اختيار اوليالامر مسلمين در نقض احكام الهي 37
- اولين ولي امر و جـانشين رسـولاللّه 38
- فصل چهارم :ولايت علي بن ابيطالب عليهالسلام : 38
- خطـر جـانـي بـراي رسول اللّه يا خطـر اضمحـلال ديـن نبـود 40
- خطر از جانب كفار نبود 40
- حكمي كه مـايـه تماميت دين و استقرار آن بود! 41
- خدا جانشين رسولاللّه را تعيين ميكند! 45
- روايات وارده درباره ولايت جانشين رسولاللّه 50
- راويـان حـديث غـديـر 52
- فصل پنجم:بحثـي در حكومت مـورد نظر قرآن 54
- هدف از تأسيس حكومت در اسلام 54
- رهبري جامعه اسلامي و صـلاحيتهاي آن 55
- تفاوت نظام اسلامي با نظام سلطنتي 58
- تفاوت نظام اسلامي با نظام دموكراسي 59
- بسـط اختـلاف طبقـاتي در رژيـمهـاي دموكراسي 60
- بحثي در نظام اجتماعي اسلام بعد از رسولاللّه صلياللهعليهوآله 61
- بحثـي در لـزوم معصـوم بـودن جـانشيـن رسـولاللّه صلياللهعليهوآله 62
- توضيحي درباره توهم معصوم نبودن اوليالامر 63
- ولايـت معصـوميـن از اهـل بيت رسول اللّه 66
- مدارك و ادله مبتني بر ولايت معصومين از اهل بيت رسول اللّه صلياللهعليهوآله 67
- قـرآن و حكومت و ولايت همراه با تقوي 68
- قـرآن و جامعه ديني 70
- حكم قصاص، اجرا، عفو و اثر حياتبخش آن در اجتماع 71
- بخش دوم :مبانيمجازاتاسلامي 71
- قصاص، ضمانت حيات و زندگي شما! 73
- بيان حكم قصاص در انواع جنايات 74
- قصاص قتل نفس، قطع عضو، و جراحات 75
- عفو جاني، و گذشت از حق قصاص 75
- فصل دوم:مباني احكام قتل عمد و غيرعمد 76
- قتل غير عمـدي و كفـاره و جبــران آن 76
- كيفر قتل غير عمد مؤمن 77
- قتــل غيــر عمــد دشمـن كافـر حربي 78
- تخفيف حقاللّه در جبران قتل غيرعمدي 78
- قتل غير عمد كافر داراي قرارداد با مسلمين 78
- فلسفه آزادي بردگان در مقابل قتل غير عمدي 79
- مرجع تشخيص قتل غير عمد 80
- قتل عمدي 81
- كيفر قتل عمد مؤمن: آتش ابدي 81
- قتل عمد، و ضرورت تشخيص مؤمن و كافر در امر جهادي 82
- قتــل نفـس يك نفـر معـادل قتـل كـل انسـانهـاسـت ! 84
- اعــدامهـاي مجــاز 86
- چگـونگـي بـرابـر بـودن قتـل يك فـرد با كـل انسانها 87
- جان مؤمن: جان كل جامعه ديني است ! 88
- مجازات قتل مؤمن يا انتحار و خودكشي 88
- يكسان بودن مجازات اسلامي در مورد مسلمان و غير مسلمان 89
- امـر به رعـايـت انصـاف و عـدالـت در مجـازات متقـابـل 92
- روايات وارده درباره حكم قصاص و شرايط آن 93
- فصل سوم :مجازات دزد 96
- حكـم مجـازات دزدي، و نحـوه قطـع دسـت دزد 96
- روايات وارده درباره مجازات دزد 97
- حكـم مجـازات زن و مـرد زنـاكار 102
- فصل چهارم:قانون مجازات زنا كاران 102
- نوع مجازات زناي زن شوهردار 104
- شكنجـه براي زن و مـرد زنـاكار، و حبس در خانه براي زن 105
- رفع حد شكنجه با توبه، و ادامه حبس زن در خانه 105
- تبديل حكم بازداشت ابد در خانه با حكم سنگسار 106
- مجازات زناي زن و مرد مجرد 107
- صد تازيانه براي زن زناكار و مرد زناكار 108
- نحوه مجازات مرتكبان و مفتريان زنا 108
- عــامـل اجراي حـد 109
- نـوع مجـازات و حـد آن 109
- شرط حضور جمـاعـت شـاهـد و نـاظـر اجـراي حـد 110
- نهي از دلسوزي و سهلانگاري در اجراي حكم الهي 110
- شرايط ازدواج زن زناكار و مرد زناكار 111
- مجازات افترا زنندگان به زنان شوهردار و عفيف 112
- نحـوه اداي شهـادت شـوهران مفتري و دفاع همسر 114
- نهي از قبول افترا و ادعاي بدون شاهد 116
- فضل و رحمت خدا، و دفع حد با توبه 116
- اثم مبين، كيفر اتهام بدون واقع زدن به مؤمنين و مؤمنات 118
- روايات وارده در بـاب مجازات زنــاكاران 119
- جزاي محاربين و مفسدين فيالارض 121
- فصل پنجم:قانون مجازات اخلالگران امنيت عمومي 121
- كشتن، دار زدن، و قطع دست و پا بـرخلاف هم 123
- تبعيد و نفي بلد 124
- مجازات اخروي: عذاب عظيم 124
- تــوبـه اخـلال گـر قبـل از دستگيـري 125
- سابقه تاريخي حكم قصاص 126
- فصل ششم:مباحث مربوط به قصاص و مجازات 126
- پاسخي به اعتراضات مربوط به حكم قصاص 127
- در دنيا و آخرت 133
- فصل هفتم:نظام حاكم بر مجازات اعمال انسانها 133
- اختلاف نتيجه و اثر اعمال در دنيا و آخرت 134
- ثبت اعمال بندگان و حفظ آن در دنيا و تجسم آن در آخرت 140
- رابطه انسانها و رابطه آن با اتفاقات و حوادث بد و خوب 141
- تسـري اعمـال خـوب و بـد نيــاكـان به آينـدگـان 143
- آزمـايش الهي با ارسال نعمت بر يك فرد يا اجتماع 145
- آزمايش انسانها به وسيله ارسال بلاها و مصايب 146
- علل طبيعي حوادث، و علل ماوراء طبيعت و نظام اعمال انسانها 148
- مفهوم مراقبت خدا از اعمال انسانها 149
- سنت الهي ابتلاء و انتقام 151
- حبط حسنات با سيئات 152
- فصل هشتم :احكام اعمال از حيث جزاي الهي 152
- حبط بعض حسنات با بعض سيئات 153
- محو سيئات با حسنات 153
- انتقـال حسنـات فرد به فرد ديگر 154
- محو اثر بعض گناهان با بعض كارهاي نيك 154
- انتقــال مثل حسنـات نه عين حسنات 156
- گناهان موجب دو چندان شدن عذاب 156
- تبـديل سيئـات به حسنـات 157
- تحويل حسنات فرد به فرد ديگر و اخذ سيئات او، و برعكـس 158
- حسنــات مـوجـب عـايـد شـدن مثـل آن بـه ديگـري 158
- غلبه عوامل سعادت بر عوامل شقاوت 159
- فصل نهم:احكام اعمال از حيث سعادت و شقاوت 159
- غلبـــه معنــويـات 161
- غلبـه حـق بر بـاطـل 162
- اِعمال حكم عقل در اعمال نيك و فقدان عقل در اعمال بد 164
- قانون پـاداش اضافي اعمال حسنه و كيفر ثابت اعمال سيئه 165
در دايره ولايتش اجرا ميكند، مثل اين كه دستورشان بدهد به كوچ كردن، يا جنگيدن، يا صلح كردن با دشمن، و يا امثال اينها، چون مردم مأمورند كه در اين گونه احكام ولي امر خود را اطاعت كنند، و معنا ندارد بفرمايد وقتي در اينگونه احكام تنازع كرديد، ولي امر خود را رها كرده، به خدا و رسولش مراجعه كنيد.
بنا بر اين آيه شريفه دلالت دارد بر اين كه مراد از كلمه شيء، خصوص احكام ديني است، كه احدي حق ندارد در آن دخل و تصرفي بكند، مثلاً حكمي را كه نبايد انفاذ كند، انفاذ، و حكمي را كه بايد حاكم بداند، نسخ كند، چون اين گونه تصرفات در احكام ديني خاص خدا و رسول او است، و آيه شريفه مثل صريح است در اين كه احدي را نميرسد كه در حكمي ديني كه خداي تعالي و رسول گرامي او تشريع كـردهانـد تصـرف كنـد، و در اين معنا هيچ فرقي بين اولي الامر و ساير مردم نيست.
وظيفهاولي الامر مسلمين در حل اختلافات ديني (75)
«...اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ...،» اين جمله تشديد و تأكيد همان حكمي است كه جمله قبل بيان كرد، و اشاره به اين كه مخالفت اين دستور از فسادي كه در مرحله ايمان باشد ناشي ميگردد، معلوم ميشود اين دستور ارتباط مستقيم با ايمان دارد، و مخالفت آن كشف ميكند از اين كه شخص مخالف اگر تظاهر به صفات ايمان به خدا و رسولش ميكند، براي اين است كه كفر باطني خود را بپوشاند، و اين همان نفاق است كه آيات بعدي بر آن دلالت دارد. (1)
روايات وارده در معرفي معصومين اولي الامر
1- الميــــزان ج 4، ص 640 .
(76) احكام حقوقي
در تفسير برهان از ابن بابويه روايت كرده كه وي به سند خود از جابر بن عبداللّه انصــاري نقل كرده، كه گفت: وقتي خداي عز و جل آيه شريفه: «يآ اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوآ اَطيعُوا اللّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَاُولِي الاَْمْرِ مِنْكُمْ،» را بر پيامبر گراميش محمد صلياللهعليهوآله نازل كرد، من به آن جناب عرضه داشتم: يا رسول اللّه خدا و رسولش را شناختيم، اولي الامر كيست؟ كه خداي تعالي طاعت آنان كردن را دوشادوش طاعت تو قرار داده؟ فرمود: اي جابر آنان جانشينان منند، و امامان مسلمين بعد از منند، كه اولشان علي بن ابيطالب و سپس حسن و آنگاه حسين و بعد از او علي بن الحسين و آن گاه محمد بن علي است، كه در تورات معروف به باقر است، و تو به زودي او را درك خواهي كرد، چون او را ديدار كردي و از طرف من سلامش برسان، و سپس صادق جعفر بن محمد، و بعد از او موسي بن جعفر، و آن گاه علي بن موسي، و سپس صادق جعفر بن محمد، و بعد از او موسي بن
روايات وارده در معرفي معصومين اولي الامر (77)
جعفر، و آنگاه علي بن موسي، و بعد از وي محمد بن علي، و سپس علي بن محمد و آنگاه حسن بن علي، و در آخر، هم نام من محمد است، كه هم نامش نام من است، و هم كنيهاش كنيه من است، او حجت خدا است بر روي زمين، و بقيه اللّه و يادگار الهي است در بين بندگان خدا، او پسر حسن بن علي است، او است آن كسي كه خداي تعالي نام خودش را به دست او در سراسر جهان يعني همه بلاد مشرقش و مغربش ميگستراند، و او است كه از شيعيان و اوليايش غيبت ميكند، غيبتي كه ـ بسياري از آنان از اعتقاد به امامت او برميگردند ـ و تنها كسي بر اعتقاد به امامت او استوار ميماند كه خداي تعالي دلش را براي ايمان آزموده باشد.