حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام صفحه 129

صفحه 129

حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص: 111

مغز را جمع می‌کند، برسد]، و در حارصه [آن است که پوست را بخراشد] و باضعه [آن است که گوشت زیادی از سر را گرفته باشد] و سمحاق [آن است که به سمحاقه، یعنی پوست نازکی که استخوان را پوشانده، برسد] و موضحه [آن است که سفیدی استخوان را نمایان سازد] و هر زخمی که در گرفتن قصاص، مظنّۀ هلاکت نیست و غالبا خطر جانی ندارد، قصاص واقع می‌شود … «1»

2. علّامه حلّی: شرط است در قصاص شجاج [جمع شجّه؛ زخم‌های سر و صورت.

زخم در سایر بدن را جراحت می‌گویند و جمع آن جراح است] و اعضای بدن، عدم مظنّۀ هلاکت، و در هر جا بیم هلاکت هست؛ مانند جائفه و مأمومه، قصاص نیست و همچنین شرط است استیفای حق بدون تجاوز و زیاده‌روی. پس قصاصی در هاشمه [آن جراحتی است که استخوان را بشکند و خرد کند] و منقّله [آن است که انسان را به جا به جا کردن استخوان، محتاج کند] «2» و … نیست، و در حارصه، باضعه، سمحاق و هر زخمی که مظنۀ هلاکت ندارد، قصاص هست … «3»

نظر نگارنده: حارصه از زخم‌هایی است که قصاص در آن واقع می‌شود و مظنّۀ هلاکت در آن نیست، چنان که جائفه و مأمومه چنین است. بنابراین قصاص، حقّ مجنیّ علیه است؛ در این صورت چرا زندانی می‌شود با آن‌که وی ضامن سرایت نیست؟ آیا این از مصادیق زندان کردن ظالمانه نیست!؟ آری، در صورتی که احتمال باشد قصاص جانی، جان او را به خطر اندازد به جهت ترس از سرایت، به دیه عدول می‌شود. پس در این صورت، مورد حبس کجاست!؟. «4»

با توجه به این مطالب، از ابو یوسف، یکی از علمای اهل سنّت، نقل شده که به حبس- علاوه بر ارش و مجازات- فتوا داده و گفته است: اگر در مثل آن، قصاص ممکن نباشد، به ارش و مجازات حکم می‌شود و زندانش طولانی می‌شود تا توبه کند، آن‌گاه آزاد می‌شود. «5»


______________________________
(1). شرائع الاسلام، ج 4، ص 234.
(2). همان، ص 275؛ روضة البهیّه، ج 10، ص 267.
(3). تحریر الاحکام، ج 2، ص 258.
(4). نک: جواهر الکلام، ج 41، ص 335؛ روضة البهیّه، ج 10، ص 93.
(5). خراج، ص 151.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه