حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام صفحه 280

صفحه 280

2. عن أمیر المؤمنین علیه السّلام أنّه أمر بقطع سرّاق، فلما قطّعوا أمر بحبسهم ثم قال: یا قنبر! خذهم إلیک، فداو کلومهم و أحسن القیام علیهم، فإذا برءوا فأعلمنی، فلما برءوا أتاه، فقال: یا أمیر المؤمنین! قد برئت جراحتهم. قال: اذهب فاکس کلّ رجل منهم ثوبین و ائتنی بهم ففعل و أتاه بهم [فأتی بهم إلیه] کأنّهم محرومون [محرمون] قد اتّزر کلّ واحد منهم بثوب و ارتدی بآخر، فمثلوا بین یدیه فأقبل علی الأرض ینکتها «1» بإصبعه ملیّا، ثم رفع رأسه، فقال: اکشفوا أیدیکم فکشفوا. فقال: ارفعوا إلی السماء، ثم قولوا: اللّهمّ إنّ علیّا قطعنا، ففعلوا. فقال: اللّهمّ علی کتابک و سنّة نبیّک، ثم قال لهم: یا هؤلاء! إنّ أیدیکم سبقتکم إلی النار؛ فإن أنتم تبتم انتزعتم أیدیکم من النار، و إلّا لحقتم بها؛ «2»

امیر مؤمنان- علیه السلام- دستور داد دست دزدانی را ببرند چون بریدند فرمان حبس آنان را داد. آن‌گاه گفت: قنبر! اینان را ببر و زخم‌هایشان را مداوا کن و به آنان خوب برس و چون خوب شدند به من خبر بده. وقتی بهبود یافتند به نزد علی- علیه السلام- آمد و گفت: ای امیر مؤمنان! جراحتشان خوب شد. فرمود: برو، به هر فردی دو پیراهن بده و آنان را بیاور. او آنان را آورد گویی که قومی محروم (یا محرم) هستند که هر یک لباسی پوشیده‌اند و دیگری را بر دوش افکنده‌اند. در مقابل حضرت قرار گرفتند. حضرت به زمین نگریست و متفکرانه با انگشتش آرام بر زمین می‌کوبید آن‌گاه فرمود: دست‌هایتان را نشان دهید. آنان این کار را کردند. بعد فرمود: آن را به آسمان بلند کنید و بگویید: خدایا! دستمان را علی قطع کرد. آنان نیز چنین کردند. پس فرمود: خدایا! بر اساس قرآن و سنّت پیامبرت، این کار را کردم. آن‌گاه بدیشان فرمود: ای گروه! دستتان پیش از شما به آتش


______________________________
(1). یعنی انسان غمین و اندوهگینی که بر روی زمین خطوطی را رسم می‌کند. نک: مجمع البحرین، ج 2، ص 226.
(2). مستدرک الوسائل (به نقل از: دعائم الاسلام، ج 2، ص 470، ح 1678 که در آن به جای «أمر بحبسهم»، «أمر بحسمهم فحسموا؛ دستور به داغ کردن موضع بریدگی کرد که این کار را کردند.» دارد) ح 18، ص 146، ح 2.

حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص: 219

جهنم رفته است. اگر توبه کنید دستتان را از آتش نجات دادید وگرنه شما هم به آن ملحق می‌شوید.

3. حدّثنا أبو بکر، قال: حدّثنا عبد الرحیم بن سلیمان، عن عبد الملک بن أبجر، عن سلمة بن کهیل، عن حجیة، إنّ علیّا علیه السّلام کان یقطع اللصوص و یحسمهم و یحبسهم و یداویهم، فإذا برءوا، قال: ارفعوا أیدیکم، فیرفعونها کأنّها أیور الحمر، فیقول: من قطعکم؟ فیقولون: علی، فیقول: و لم؟ فیقولون: إنّا سرقنا. فیقول: اللّهمّ اشهد، اللّهم اشهد، و اذهبوا؛ «1»

علی- علیه السلام- دست دزدان را می‌برید و آن‌ها را با آتش یا روغن داغ می‌سوزاند تا خونش بند بیاید و زندانی‌شان می‌کرد تا مداوا شوند. و چون بهبود می‌یافتند به آنان می‌فرمود: دستتان را بلند کنید. آنان دست‌ها بلند می‌کردند که چون نرینۀ خران بود آن‌گاه می‌فرمود: چه کسی آن را برید؟ می‌گفتند: علی می‌فرمود: برای چه؟ می‌گفتند: برای این که ما دزدی کردیم. می‌فرمود: خدایا شاهد باش! خدایا شاهد باش! اکنون بروید.

نظر نگارنده: جمعی از فقیهان فتوا داده‌اند که بند آوردن با سوزاندن یا با مالیدن روغن داغ واجب است. کما این که عده‌ای دیگر به استحباب آن فتوا داده‌اند. این نوع از حبس با عناوین حبس‌های متعارف و عادی منطبق نیست و بعید نیست که هدف این نوع حبس، حفظ کرامت دست بریدگان یا برای پیش‌گیری از به کارگیری آنان برای اسائۀ ادب به اسلام و دولت اسلامی باشد. از این رو، به اجبار در حبس می‌مانند و معالجه می‌شوند. هرگاه سند روایت تمام باشد این نوع از زندان برای کسی که در این عصر، بر او حد جاری می‌شود، احوط است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه