حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام صفحه 446

صفحه 446

حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص: 341

روایات

1. عن عمر، فی إسناده، قال: و کان من أهل الشام بصفین رجل یقال له: الأصبغ بن ضرار الأزدی و کان یکون طلیعة و مسلّحة لمعاویة، فندب علی له الأشتر، فأخذه أسیرا من غیر أن یقاتل و کان علی ینهی عن قتل الأسیر الکاف، فجاء به لیلا و شدّ وثاته و ألقاه عند أصحابه [مع أضیافه] ینتظر به الصباح و کان الأصبغ شاعرا مفوّها و نام أصحابه فرفع صوته فأسمع الأشتر، فقال:

ألا لیت هذا اللیل طبق سرمدا علی الناس لا یأتیهم بنهار

فغدا به الأشتر علی علی، فقال: یا أمیر المؤمنین! هذا رجل من المسلّحة لقیته بالأمس، فو اللّه! لو علمت أنّ قتله الحقّ، قتلته و قد بات عندنا اللیلة و حرّکنا (بشعره) فإن کان فیه القتل، فاقتله و إن أغضبنا فیه و إن ساغ لک العفو عنه (إن کنت فیه بالخیار خ ل) فهبه له.

قال: هو لک یا مالک، فإذا أصبت [منهم] أسیرا فلا تقتله؛ فإنّ أسیر أهل القبلة لا یفادی و لا یقتل فرجع به الأشتر إلی منزله و قال: لک ما أخذنا منک، لیس لک عندنا غیره؛ «1»

در صفین مردی از اهل شام بود به نام اصبغ بن ضرار ازدی. وی جاسوس و دیده‌بان مسلح معاویه بود. علی- علیه السلام- مالک اشتر را مأمور دستگیری او کرد. مالک بدون جنگ وی را به اسارت درآورد. علی- علیه السلام- از قتل اسیری که مقاومت نکرده است، نهی می‌کرد. مالک شبانه او را آورد، محکم بست و نزد اصحاب و- مهمانش- گذاشت و منتظر صبح شد. اصبغ شاعری سخنور بود همه خوابیدند و او صدایش را بلند کرد به طوری که مالک بشنود و گفت:

[چه شب خوبی!] ای کاش این شب تا ابد سایۀ خود را بر مردم می‌گسترد و برای آن‌ها روز نمی‌شد!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه