- مقدمه 1
- 1- حکم هدنه 2
- 2- لزوم مصلحت 5
- 3- لزوم تعیین مدت 11
- 4- ذکر شروط در عقد هدنه 44
- 5- دیگر احکام هدنه 92
- مسأله نخست: اقدام به صلح، به دست امام است و یا کسی که از سوی امام، مشخصاً برای این کار منصوب شده است 92
- مسأله دوم: آیا میتوان عوض مالی را در هدنه شرط کرد؟ مقتضای قاعده جواز آن است 97
- مسأله سوم: آیا جایز است که مسلمانان خود پیشنهاد کننده صلح باشند؟ یا آن که جواز آن منوط به آن است که کافران پیشنهاد دهنده آن باشند؟ 101
- مسأله چهارم: در چه مواردی نقض هدنه جایز است؟ 107
مقدمه
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ
و الحمد للّٰه رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد المصطفی و آله أئمة الهدی.
گاه، جنگ و جهاد به آتش بس منجر میشود که از آن در فقه به مهادنه و هدنه تعبیر میشود.
این لغت در اصل به معنای سکون است و اصطلاحا برای بیان صلح موقت میان مسلمانان و گروهی از کافران حربی به کار میرود. لذا بر آن، موادعه و معاهده که گویای حالت ناپایدار است، اطلاق میشود.
شیخ طوسی در مبسوط «1» میگوید: «هدنه و مهادنه به یک معنا و عبارت است از کنار گذاشتن جنگ و رها کردن نبرد تا مدتی».
علامه حلی نیز در تذکره «2» میگوید: «مهادنه، موادعه و معاهده واژههایی مترادف و عبارت است از کنار گذاشتن جنگ و رها کردن نبرد تا مدتی».
ایشان همین مطلب را در منتهی و نزدیک به آن را در تحریر و قواعد ذکر میکند.
بنا بر این حالت ناپایداری و گذرا بودن در معنا و تعریف هدنه اخذ شده است.
لذا کسانی یکی از تفاوتهای هدنه را با عقد جزیه، همین نکته دانستهاند، هم چنین تفاوتهای دیگری ذکر کردهاند که برای تفصیل مطلب به قواعد علامه و پارهای دیگر
______________________________
(1) ج 2، ص 50.
(2) ج 1، ص 447.