مهادنه قرارداد ترک مخاصمه و آتش بس صفحه 101

صفحه 101

ص: 105

این صلح آنان برکت داد و بردباری آنان را در راه خدا ارج نهاد و از آن با عنوان فتح آشکار یاد کرد و این آیه را بنا بر آن که در بارۀ این واقعه نازل شده باشد فرود آورد «إِنّٰا فَتَحْنٰا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً».

مسأله سوم: آیا جایز است که مسلمانان خود پیشنهاد کننده صلح باشند؟ یا آن که جواز آن منوط به آن است که کافران پیشنهاد دهنده آن باشند؟

ظاهرا فقها از آنجا که این مسأله را عنوان نکرده‌اند تفاوتی میان این دو صورت قائل نشده‌اند.

جز آن که بنا به قرائنی ممکن است چنین به ذهن خطور کند که ادله جواز هدنه اختصاص به مواردی دارد که کافران آن را پیشنهاد کنند.

حتی از پاره‌ای ادله، ممکن است حرمت فرا خوان به صلح استفاده شود.

یکی از ادله‌ای که از آن استفاده می‌شود مشروعیت هدنه اختصاص به حالتی دارد که کافران، پیشنهاد کننده آن باشند این آیه شریفه است «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهٰا» امر به تن دادن به صلح، مشروط به گرایش کافران به آن است و از آن برمی‌آید که مشروعیت اقدام به صلح منوط به دعوت کافران به آن است.

زیرا اصل، در رفتار با کافران حربی، جهاد است و ادله صلح آن را تخصیص می‌زند و در صورت پیشنهاد کافران آن را مجاز می‌شمارد و از قاعده کلی خارج می‌کند.

پس باید به همین قدر متیقن اکتفا کرد و از آن فراتر نرفت.

آیاتی نیز که به پایبندی به پیمان‌هایی که با کفار بسته شده تا پایان مدت آن‌ها فرمان می‌دهد، ناظر به معاهداتی است که میان پیامبر اکرم (صلی اللّٰه علیه و آله و سلم) و کفار بسته شده بود و متعرض کیفیت آن‌ها نمی‌شود.

روایاتی نیز که در باب این معاهدات وجود دارد، روشن نمی‌کنند که این معاهدات به پیشنهاد مسلمانان بوده باشد.

بنا بر این نسبت به جایی که مسلمانان پیش‌قدم در هدنه باشند، اطلاقی ندارند.

از آن چه امام علی (علیه السلام) در عهدنامه خود به مالک اشتر فرموده و در نهج البلاغه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه