آیین کیفری اسلام :شرح فارسی تحریر الوسیلة(حدود) جلد 1 صفحه 366

صفحه 366

ص: 379

مؤیّد دیگر: استبعادی است که در آن طرف قضیه وجود دارد؛ زیرا، در موارد مشابه می‌بینیم شارع مقدار و اندازه‌ی حدود را معیّن کرده است و معنای حدّ نیز اندازه‌ی مشخّص است؛ ولی در این موردکه جرمی شدید سرزده به گونه‌ای که فاعل آن باید از صفحه‌ی وجود محو شود، بگوید: (ضربتی با شمشیر به گردنش زده شود؛ منتهی به قتل او گردد یا نه. این مطلب بعید است).

لذا، می‌گوییم اگر جرم سنگین باشد باید او را کشت و ملاک یک ضربت یا دو ضربت نیست. به ذهن می‌آید که ضربت موضوعیّتی ندارد؛ آن‌چه موضوعیّت دارد، محو شدن این فرد و نابود شدنش است؛ والّا اگر از بین رفتن فرد موضوعیّت ندارد، چرا به عبارت «بلغت منه ما بلغت، أخذت منه ما أخذت» گفته است که گاه به مرگ منتهی می‌شود و گاه نمی‌شود؟ چنین حدّی با ذهن ناآشنا است.

بنابراین، از این روایات قتل را استفاده کرده، و می‌گوییم در این ضربه میزان خاصّ و محدودیّتی وجود ندارد. در حقیقت، مختار ما نقطه‌ی مقابل کسانی است که از روایت قتل را نمی‌فهمند و می‌گویند ممکن است به قتل منتهی نشود.

ما می‌گوییم: در این ضربه هیچ محدودیّتی نیست، نه ترخیصاً و نه عملًا، چه بسا مؤکّد و مؤیّد قتل است؛ نه این‌که با قتل منافات داشته باشد. با تأمّل زیاد و تحقیق در جوانب مسأله به ذهن ما می‌آید که نمی‌توان از حکم قتل در مورد این مجرم صرف‌نظر کرده و بگوییم از این روایات چنین مطلبی استفاده نمی‌شود.

کیفیّت وقوع قتل

نحوه‌ی اجرای این حدّ چگونه است؟ آیا از روایات مطلق قتل به هر نحوی که باشد، استفاده می‌شود؟ همان‌گونه که مرحوم صاحب جواهر[638] فهمیده و خواسته آن را به اصحاب‌نسبت بدهد؛ زیرا، عبارت «یضرب عنقه» در تعابیر کنایه از قتل است. لذا، اگر او را با طناب خفه کنند یا به دار کشیده، یا با وسائل امروزی بکشند، کفایت می‌کند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه