آیین کیفری اسلام :شرح فارسی تحریر الوسیلة(حدود) جلد 2 صفحه 223

صفحه 223

ص: 239

هست؛ ممکن است مقصود گوینده معنای استقبالی اسم فاعل باشد. لذا، این اشکال در «أنت لائط» نیز راه دارد.

اگر به مردی بگوید «أنت لیط بک» یا «أنت منکوح فی دبرک» یعنی تو مفعول باب لواط واقع شده‌ای و یا صریحاً بگوید: «یا زانی» و «یا لائط» و امثال آن که معنای صریح یا ظهور معتنابهی که به آن اعتماد شود در نسبت لواط یا زنا داشته باشد، با گفتن این‌گونه کلمات قذف محقّق می‌گردد.

2- گوینده باید عارف به معنای لغوی و مفاد آن کلمات در لغتی که به آن تکلّم می‌کند، باشد. لذا، اگر فرد عجمی که اصلًا با لغت عرب آشنایی ندارد یکی از الفاظی که در لغت عرب بر قذف و فریه دلالت می‌کند، به کار برد هر چند در مقابل او شخص عربی باشد که معنا را می‌فهمد، قذف نکرده است و حدّ ندارد؛ ولی اگر عارفِ به لغت، شخص غیر عارفی را با آن لغت قذف کند، قاذف است و حدّ قذف ثابت می‌گردد.

مطلب اوّل: الفاظ دالّ بر قذف

مقدّمه: دو بحث را باید بررسی کنیم:

بحث اوّل: آیا اشاره‌ی سر و مانند آن اگر مفهم قذف بود، در تحقّق قذف کفایت می‌کند؟

به عبارت دیگر، آیا تحقّق قذف به لفظ است یا به اشاره‌ی مفهمه نیز ثابت می‌شود؟

این مسأله در کلمات فقها مطرح نشده است. مثلًا در مجلسی زید به عمرو نسبت زنا بدهد و عمرو در مقام انکار باشد، ولی شما با تکانِ سر زید را تأیید کنید، و بیننده متوجّه شود که شما با این تکان کار زید را قبول دارید و تأیید می‌کنید.

در عبارت تحریرالوسیله- «یعتبر فی القذف أن یکون بلفظ صریح ...»- دو احتمال وجود دارد:

الف: مقصود از این عبارت جایی است که پای لفظ در کار می‌باشد، ولی کاری به اشاره نداشته باشد.

ب: فقط در باب قذف، لفظ صریح یا ظاهر معتمدٌ علیه معتبر است و به غیر آن واقع نمی‌شود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه