آیین کیفری اسلام :شرح فارسی تحریر الوسیلة(حدود) جلد 2 صفحه 323

صفحه 323

ص: 339

2- وعن عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن علیّ بن أسباط، عن علیّ بن جعفر، قال: أخبرنی أخی موسی علیه السلام قال: کنت واقفاً علی رأس أبی حین أتاه رسول زیاد بن عبیداللَّه الحارثی عامل المدینة فقال: یقول لک الأمیر:

انهض إلیّ، فاعتلّ بعلّة، فعاد إلیه الرّسول فقال: قد أمرت أن یفتح لک باب المقصورة فهو أقرب لخطوک.

قال: فنهض أبی واعتمد علیّ ودخل علی الوالی وقد جمع فقهاء أهل المدینة کلّهم وبین یدیه کتاب فیه شهادة علی رجل من أهل وادی القری قد ذکر النبیّ صلی الله علیه و آله فنال منه، فقال له الوالی: یا أبا عبداللَّه انظر فی الکتاب.

قال: حتّی أنظر ما قالوا، فالتفت إلیهم فقال: ما قلتم؟ قالوا: قلنا یؤدّب ویضرب ویعزّر (یعذّب) ویحبس. قال: فقال لهم: أرأیتم لو ذکر رجلًا من أصحاب النبیّ صلی الله علیه و آله ما کان الحکم فیه؟ قالوا: مثل هذا، قال: فلیس بین النبی صلی الله علیه و آله و بین رجل من أصحابه فرق؟ فقال الوالی: دع هؤلاء یا أبا عبداللَّه، لوأردنا هؤلاء لم نرسل إلیک فقال أبو عبداللَّه علیه السلام أخبرنی أبی أنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله قال: النّاس فی اسوة سواء من سمع أحداً یذکرنی فالواجب علیه أن یقتل من شتمنی ولا یرفع إلی السّلطان، والواجب علی السلطان إذا رفع إلیه أن یقتل من نال منّی.

فقال زیاد بن عبیداللَّه: أخرجوا الرّجل فاقتلوه بحکم أبی عبداللَّه علیه السلام.[609]

فقه الحدیث: علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر علیه السلام روایت می‌کند که آن امام علیه السلام فرمود: پدرم بیمار بود و من بالای سر او ایستاده بودم؛ والی مدینه رسولی را نزد پدرم فرستاد و آن حضرت را احضار کرد. امام علیه السلام از جهت مریضی عذر خواست. رسول رفت و بازگشت و گفت: والی می‌گوید: دستور دادم باب مقصوره را باز کنند تا راه کمتر باشد و به شما صدمه و ناراحتی نرسد.

امام کاظم علیه السلام فرمود: پدرم در حالی که به من تکیه داده بود، حرکت کرد و بر والی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه