بررسی گسترده ی فقهی غیبت صفحه 142

صفحه 142

4. تبرئه النفس (تبرئه ی خود با اتّهام به دیگری)

الرابع أن ینسب إلیه شی ء فیرید أن یتبرأ منه فیذکر الذی فعله و کان من حقّه أن یتبرأ نفسه و لا یذکر الذی فعله و لا ینسب غیره إلیه أو یذکر غیره بأنه کان مشارکا له فی الفعل لیمهد بذلک عذر نفسه فی فعله؛

چهارم این که چیزی به فردی نسبت داده می شود و او بخواهد خود را تبرئه کند؛ پس کسی را که آن عمل را انجام داده ذکر می کند، در حالی که حق آن بود خودش را تبرئه می کرد و حرفی از کسی که آن کار را انجام داده نمی زد و آن عمل را به غیر خودش نسبت نمی داد. یا فرد برای تخفیف جرم و عذرتراشی می گوید: من تنها نبودم فلانی هم بود.

5. اراده التصنّع و المباهاه (خود را بَر ساختن و اظهار فخر کردن)

الخامس إراده التصنّع و المباهاه و هو أن یرفع نفسه بتنقیص غیره فیقول فلان جاهل و فهمه رکیک و کلامه ضعیف و غرضه أن یثبت فی ضمن ذلک فضل نفسه و یریهم أنه أفضل منه أو یحذر أن یعظم مثل تعظیمه فیقدح فیه لذلک؛

پنجم: قصد ظاهر سازی و مباهات و آن به این نحو است که با پایین آوردن و بدگویی از دیگری خود را بالا برَد، پس می گوید فلانی نادان و نفهم است و بیانش نارساست، و قصدش از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه