بررسی گسترده ی فقهی: معونه الظالمین، الولایه من قِبَل الجائر و جوائز السلطان صفحه 245

صفحه 245

عزب های اولاد ابی طالب تا نسلشان منقطع نشود، هرگز آن را قبول نمی کردم!

از این روایت استفاده کرده اند که قبول هدیه ی سلطان مکروه است؛ زیرا اگر نبود به خاطر امر مهم تری، حضرت از قبول آن امتناع می کردند.

ولی دلالت این روایت نیز بر مدعا ناتمام است؛ چون وجه این که حضرت نمی خواستند قبول کنند، معلوم نیست. شاید به این خاطر بوده که تأییدی بر مقام هارون الرشید به عنوان خلافت می شد، یا به خاطر منّتی که در پشت آن بود یا توقعاتی که ممکن بود هارون الرشید داشته باشد یا ... .

مرحوم شیخ بعد از طرح کراهت اخذ، راه هایی را برای رفع کراهت ذکر می کند که به خاطر عدم ثبوت اصل، اختصاراً آن ها را مرور می کنیم.

راه هایی برای رفع کراهت

1. إخبار مُجیز به حلّیت آن

یکی از راه های رفع کراهت این است که خودِ سلطان یا هر غاصب دیگری در صورتی که کراهت را تعمیم به أخذ از غیر سلطان نیز دهیم خبر دهد که این هدیه را از صلب مالش و از اموال حلالش داده است.(1)


1- المکاسب المحرمه، ج 2، ص169: ثمّ إنّهم ذکروا ارتفاع الکراهه بأُمور: منها: إخبار المجیز بحلیّته، بأن یقول: هذه الجائزه من تجارتی أو زراعتی، أو نحو ذلک ممّا یحلّ للآخذ التصرف فیه. و ظاهر المحکی عن الریاض تبعاً لظاهر الحدائق أنّه ممّا لا خلاف فیه. و اعترف ولده … قدس سره … فی المناهل بأنّه لم یجد له مستنداً، مع أنّه لم یحکِ التصریح به إلّا عن الأردبیلی، ثمّ عن العلّامه الطباطبائی. و یمکن أن یکون المستند ما دلّ علی قبول قول ذی الید فیعمل بقوله، کما لو قامت البیّنه علی تملّکه، و شبهه الحرمه و إن لم ترتفع بذلک، إلّا أنّ الموجب للکراهه لیس مجرّد الاحتمال، و إلّا لعمّت الکراهه أخذ المال من کلّ أحد، بل الموجب له: کون الظالم مظنّه الظلم و الغصب و غیر متورّع عن المحارم، نظیر کراهه سؤر مَن لا یتوقّی النجاسه، و هذا المعنی یرتفع بإخباره، إلّا إذا کان خبره ک «یده» مظنّه للکذب؛ لکونه ظالماً غاصباً، فیکون خبره حینئذ ک «یَدِه و تصرّفه» غیر مفید إلّا للإباحه الظاهریه الغیر المنافیه للکراهه، فیخصّ الحکم برفع الکراهه بما إذا کان مأموناً فی خبره.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه