احکام ارتداد صفحه 8

صفحه 8

آیا زن مرتد از شوهرش جدا می شود؟

قبلاً گفتیم که اگر مرد مرتد شد و همسرش مسلمان بود، از او جدا شده و عدّه نگه می دارد. اگر زن مرتد شد چه حکمی دارد؟ گفته اند: زن از مرد جدا می شود. مرحوم آقای خوئی به این آیه استدلال کرده اند: «یا ایها الذین امنوا اذا جاء کم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهنّ الله اعلم بایمانهنّ فان علمتموهنّ مؤمنات فلا ترجعوهن الی الکفار لاهنّ حلّ لهم و لا هم یحلّون لهنّ و اتوهم ما انفقوا و لا جناح علیکم ان تنکحوهنّ اذا آتیتموهنّ اجورهنّ و لا تمسکوا بعصم الکوافر و اسألوا ما انفقتم و لیسألوا ما انفقوا ذلکم

حکم الله یحکم بینکم و الله علیم حکیم». [54] . ایشان به «لا تمسکوا بعصم الکوافر» استدلال کرده اند. یعنی زن کافر را نگه ندارید و زنی که مرتد می شود مشمول این آیه است. ولی به نظر ما این برداشت از آیه مبارکه ناتمام است و احتمال دارد که آیه مربوط به کافر اصلی باشد نه مرتد، در عین حال باید به تفاسیر مراجعه کرد. [55] .

حکم اموال زن مرتد چیست؟

در باره اموال زن مرتد دلیل بخصوصی نداریم ولی در باره تقسیم اموال مرتد و فروع آن به طور کلی بحث خواهیم کرد.

اموال مرتد

یکی دیگر از احکام ارتداد، اموال مرتد است. آیا اموال مرتد به طور کلی چه فطری، چه ملی، چه زن و چه مرد، بین ورثه تقسیم می شود؟ یا چنانکه اهل سنت معتقدند به بیت المال منتقل می گردد؟ آیا اموال مرتد به مجرد ارتداد از ملک او خارج می شود به طوری که اگر توبه کند در بازگرداندن اموالش سودی ندارد یا اموالش مراعی است به طوری که اگر توبه کرد، اموال به قوت خود باقی است و اگر توبه نکرد آنگاه به سبب مرگ مرتد یا قتل او از ملکش خارج می شود؟ آیا همسر مرتد که از او جدا شده، با مرگ مرتد، در حال عدّه از او ارث می برد یا نه؟ آیا مرتد نیز از همسرش ارث می برد یا نه؟ در میان روایات ارتداد، تنها چند روایت متعرض اموال مرتد شده است: اول، روایت عمار ساباطی (قبلاً نقل کردیم) که دو مطلب از آن استفاده می شود؛ اولاً: روایت مربوط به مرتد فطری است، ثانیاً: آیا «یوم ارتدّ» فقط قید «جدایی همسر» است، یا برای «تقسیم اموال» نیز قید شمرده می شود؟ می فرماید: «کل مسلم بین مسلمین ارتدّ عن الاسلام و جحد محمداً(ص) نبوّته و کذّبه فان دمه مباح لمن سمع ذلک منه و امرأته بائنه منه یوم ارتدّ و یقسّم ماله علی ورثته و تعتدّ امرأه عدّه المتوفّی عنها زوجها و علی الامام ان یقتله و لا یستتیبه». احتمال دیگر آن است که

(یوم ارتدّ) مربوط به جمله بعدی (و علی الامام ان یقتله و لا یستتیبه) باشد یعنی بعد از قتل، اموالش تقسیم می شود. در بین این دو احتمال، احتمال اول اقوی است، ولی اگر روایت دیگری باشد که تقسیم اموال را پس از قتل ثابت کند، با این روایت ملاحظه اظهر و ظاهر می شود هر کدام ظهورش قویتر بود، اخذ می گردد. نکته دیگر اینکه در بین اهل سنت _ غیر از ابوحنیفه _ مشهور است که اموال مرتد به بیت المال منتقل می شود، شاید این روایت در ردّ سخن آنان بوده و صرفاً ناظر به تقسیم اموال بین ورثه باشد. و نسبت به اینکه قبل از قتل یا بعد از قتل اموالش از ملکش خارج می شود، نباشد. دوم، روایت محمد بن مسلم قال: سألت اباجعفر(ع) عن المرتدّ، فقال: من رغب عن الاسلام و کفر بما انزل علی محمد(ص) بعد اسلامه فلا توبه له و قد وجب قتله و بانت منه امرأته و یقسّم ما ترک علی ولده». [56] . ظاهر روایت مرتد ملّی است ولی این ظهور چندان قوی نیست [57] زیرا (فلا توبه له) با مرتد فطری سازگار است نه ملّی. در این روایت ابتدا حکم قتل ذکر شده، سپس جدایی همسر و در مرحله سوم تقسیم اموال، نکته دیگر اینکه در این روایت از عدّه و نوع آن سخنی نیست ولی در روایت قبلی نوع عدّه هم مشخص شده است. «ما ترک» ظهور در «اموالِ باقیمانده پس از قتل» دارد. در نقطه مقابل «بانَتْ» ظهور در کشته نشدن مرتد دارد، چون (بانت) در پس از مرگ استعمال نمی شود،

بلکه جدایی با مرگ خود به خود حاصل است. سوم، روایت ابی ولاّد الحناط عن ابی عبدالله(ع) قال: سألته عن رجل ارتدّ عن الاسلام لمن یکون میراثه؟ فقال: یقسّم میراثه علی ورثته علی کتاب الله. [58] . آیا به اموال مرتد قبل از مرگ، «میراث» گفته می شود؟ ظاهر کلمه میراث این است که یا مرده یا کشته شده است. چهارم، ابان بن عثمان عمن ذکره عن ابی عبدالله(ع) فی رجل یموت مرتداً عن الاسلام و له اولاد، فقال: ماله لولده المسلمین. [59] . ممکن است گفته شود خوب بود امام تفصیل می داد بین کسی که ورثه اش تا روز مرگ باقی اند و بین کسی که زمان ارتداد ورثه دارد ولی در زمان مرگ ورثه اش باقی نیستند، و چون تفصیل نداده است، معلوم می شود که «ورثه هنگام ارتداد» ملاک است، ولی این سخن صحیح نیست و روایت ظهور در چنین معنایی ندارد و ظاهر روایت این است که هنگام مرگ فرزندانی دارد. پنجم، ابراهیم بن عبدالحمید قال: قلت لابی عبدالله(ع) نصرانی اسلم ثم رجع الی النصرانیه ثم مات قال: میراثه لولده النصاری، و مسلم تنصر ثم مات، قال: میراثه لولده المسلمین. [60] . معلوم نیست شق دوم در روایت حتماً مرتد فطری باشد چون مابین فطری و ملی تفاوت قائلیم، اولی که ملی است، دومی را فطری فرض می کنیم ولی معلوم نیست چنین باشد، شاید دومی مشرکی بوده که مسلمان شده سپس مرتد شده است، بر خلاف اولی که قبلاً مسیحی بوده است. شیخ طوسی تفاوت دو قسم را در این نکته دانسته که اولی فرزند مسلمان ندارد و دومی

فرزند مسلمان دارد، ولی چنین تفاوتی در کلام امام مشاهده نمی شود. اگر چنین بود امام می فرمود: اگر فرزند مسلمان ندارد، فرزند مسیحی اش ارث می برد، به علاوه که نصاری از مرتد مسیحی هم ارث نمی برند، بلکه امام وارث مرتد مسیحی است، همان طور که از مرتد مسلمان هم ارث نمی برد. معلوم نیست چرا شیخ چنین مطلبی را فرموده است؟ [61] . ششم، عبدالله بن جعفر فی قرب الاسناد عن السندی بن محمد عن ابی البختری عن جعفر عن ابیه عن علی(ع) قال: میراث المرتدّ لولده. [62] . این روایت در برابر نظر عامه که اموال مرتد به بیت المال واریز می شود، خوب است. هفتم، قال فی حدیث ابی بکر الحضرمی: ان ارتدّ الرجل المسلم عن الاسلام بانت منه امرأته کما تبین المطلّقه ثلاماً و تعتدّ منه کما تعتد المطلّقه، فان رجع الی الاسلام و تاب قبل ان تتزوّج فهو خاطب و لا عدّه علیها منه له و انّما علیها العدّه لغیره، فان قتل او تاب قبل انقضاء العدّه اعتدّت منه عده المتوفّی عنها زوجها و هی ترثه فی العده و لا یرثها ان ماتت و هو مرتد عن الاسلام. [63] . زن او به مجرد ارتداد جدا می شود و عدّه زن سه طلاقه را نگه می دارد ولی اگر شوهرش مرد، عدّه وفات نگه می دارد. زن از مرد در عدّه ارث می برد ولی مرد از زن _ چنانکه مرد _ ارث نمی برد، چون مرتد است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه