فروغ مساجد (4) : سومین همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد صفحه 244

صفحه 244

چند لحظه نگذشت که نماز تمام شد، مردم نزد آن حضرت احوال پرسیدند، می گفتند: ای رسول خدا! آیا پیش آمدی شده؟ حادثه بدی رخ داده؟ چرا نماز را این گونه با شتاب و سرعت به پایان رساندی؟ پاسخ همه این چراها، فقط این جمله بود که پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان فرمود:

«اَما سمِعْتُمْ صُراخَ الصَّبیُ».(1) «آیا شما صدای گریه و جیغ کودک شیرخوار را نشنیدید؟».

معلوم شد، کودک شیرخواری در نزدیکی آنجا گریه می کرد و کسی نبود که او را آرام نماید، پیامبر صلی الله علیه و آله نماز را با شتاب تمام کرد، تا کودک را آرامش و نوازش دهد.

کودکان در مسیر مسجد

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله برای نماز، به مسجد می رفت، در راه، گروهی از کودکان انصار، بازی می کردند، تا آن حضرت را دیدند، دور آن حضرت آمدند، و به لباس او خود را آویختند، و به گمان اینکه آن حضرت، همواره حسن و حسین علیهماالسلام را به دوش خود می گرفت، آنان را نیز به دوش بگیرد، هر یک می گفت: کُنْ جَمَلی: «شتر من باش».

آن حضرت از یک سو نمی خواست، ایشان را برنجاند، و از سوی دیگر مردم در مسجد، منتظر بودند، و می خواست خود را به مسجد برساند.

بلال حبشی از مسجد بیرون آمد و به جست وجوی پیامبر صلی الله علیه و آله پرداخت، آن حضرت را در کنار جمعی از کودکان یافت، جریان را فهمید، بلال قصد کرد که کودکان را گوشمالی دهد، تا آن حضرت را آزاد کنند.

آن حضرت، بلال را از ماجرای تصمیم خود، نهی کرد و فرمود: تنگ شدن وقت نماز، برای من محبوب تر از رنجاندن این کودکان است، سپس به بلال فرمود: برو در حجره های خانه بگرد و آنچه (از گردو یا خرما و غیره) یافتی بیاور، تا خود را از این کودکان بازخرید کنم.


1- . کافی: ج 6 ، ص 48 ، ح 4 ، باب حقّ الأولاد.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه