فروغ مساجد (4) : سومین همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد صفحه 271

صفحه 271

عنایت حضرت امام جواد صلی الله علیه و آله

علی بن خالد می گوید: در شهر سامرا، با خبر شدم مردی را دست بسته از شام آورده و در این جا به زندان انداختند، و می گویند: ادعای پیامبری دارد.

به زندان رفتم و با مأموران زندان محبّت کردم و خواستم تا مرا نزد او بردند، ولی وقتی از نزدیک او را دیدم، وی را مردی با شخصیت با فهم و خردمند یافتم، پرسیدم: داستان تو چیست؟ گفت: در شام در محلی که می گویند سر مقدس سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام را در آنجا نصب کرده بودند، عبادت می کردم، یک شب در حالی که به ذکر خدا مشغول بودم ناگهان شخصی را جلو خود دیدم که به من گفت: برخیز.

من نیز برخاستم و به همراه او چند قدمی پیمودم که دیدم در مسجد کوفه هستیم. از من پرسید: این مسجد را می شناسی؟(1) گفتم: آری مسجد کوفه است. در آنجا نماز خواندیم و بیرون آمدیم. باز اندکی راه رفتیم که دیدم در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه هستیم. تربت پیامبر را زیارت کردیم، و در مسجد نماز خواندیم و بیرون آمدیم. اندکی راه پیمودیم که خود را در شام و در جای خود یافتم و آن شخص از نظرم پنهان شد.

از آنچه دیدم در تعجب و شگفتی ماندم، تا یک سال گذشت و باز همان شخص آمد و همان مسافرت و ماجرا که سال پیش دیده بودم به همان شکل تکرار شد. اما این بار وقتی می خواست از من جدا شود او را سوگند دادم که خود را معرفی کن لذا فرمود:

«من، محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب، هستم».

این داستان را برای برخی نقل کردم و خبر آن به «محمد بن عبدالملک زیّات» وزیر معتصم خلیفه ی عباسی رسید، لذا فرمان داد تا مرا بند کرده به اینجا آورند و زندانی سازند. و به دروغ شایع کنند که من ادّعای پیامبری کرده ام.

علی بن خالد می گوید: به او گفتم: می خواهی ماجرای تورا به «زیّات» بنویسم تا اگر از حقیقت ماجرا مطلع نیست مطلع شود؟


1- . بحار: ج 50 ، ص 47 به نقل از خرائج راوندی.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه