البیع بررسی گسترده ی فقهی بیع «اهمیت بیع، تعریف بیع و شماری از عقود، گستره ی بیع و افتراق آن از سایر عقود صفحه 198

صفحه 198

3. گاهی متعلق صلح حقوق است که نتیجه ی آن اسقاط یا انتقال حق است، مثلاً اسقاط حق خیار یا انتقال حق تحجیر خود را در قبال فلان مقدار مصالحه می کند.(1)

4. گاهی مصالحه به تقریر و تثبیت امری تعلق می گیرد؛ مثلاً دو نفر که با هم شریک هستند و با هم کار کرده، سود و زیان برده اند، یکی از آن دو به دیگری می گوید: مصالحه کردم با تو به این که سود و زیان هر چه هست مال تو باشد، در مقابل سهم من را از مال مشترک به من برگردان. پس نتیجه ی مصالحه در این صورت تثبیت امری بین المتصالحین است.(2)

پس صلح گاهی افاده ی تملیک، گاهی افاده ی مجرد تسلیط، گاهی افاده ی اسقاط و نقل و گاهی افاده ی تقریر امر می کند. حال اگر بگوییم: صلح در هر یک از این موارد به معنای نتیجه و فایده ی آن مورد است یعنی در مواردی که افاده ی تملیک می کند به معنای تملیک است و در مواردی که افاده ی تسلیط می کند به معنای تسلیط است و ... لازمه اش آن است که لفظ صلح، مشترک لفظی بین این معانی باشد که وجه مشترکی ندارند، در حالی که این بدیهی البطلان است و صلح چهار معنای متباین ندارد. پس معلوم می شود صلح معنای دیگری دارد و آن سازش است، نهایت آن که گاهی سازش در تملیک است، گاهی سازش در تسلیط بدون تملیک، گاهی سازش بر اسقاط و نقل و گاهی سازش بر تثبیت امری بین متصالحین است.


1- همان: و قد یتعلّق بالحقوق، فیفید الإسقاط أو الانتقال.
2- همان: و قد یتعلّق بتقریر أمرٍ بین المتصالحین کما فی قول أحد الشریکین لصاحبه: «صالحتک علی أن یکون الربح لک و الخسران علیک» فیفید مجرّد التقریر.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه